فراموش کردم
رتبه کلی: 3758


درباره من
مادرم می گوید :
رنجت از چیست ؟ بگو !
و من و زیر درخت " آلما "
می کنم رشته افکار به تسبیح زمان
می زنم تار و رها
" بو قالا داشلی قالا "
Canay (Bime-Omr )    

آه ... وقتی بریده شد ترمز

درج شده در تاریخ ۹۷/۰۴/۱۷ ساعت 00:51 بازدید کل: 264 بازدید امروز: 261
 

در سرم سوت می کشد ریلی
که قطارش به درّه افتاده
آه...وقتی بریده شد ترمز
به کجاها که میرود جاده....

هم قطاری نداشتن درد است
دردِ بدتر که هم قطارت...آه...
گذر گرگ را ببین این بار
که به چشمان برّه افتاده

پشت در پشت،ارث از پدرم
گرگ بودم که گلّه را بدرم
چنگ...دندان...وَ غافل از این که
«عشق»یک قصه است که ساده...

ساده ی ساده....ساده نادان است
منطق و فلسفه نمی فهمد
هرچه اعلام میکنی گرگی
باز فریاد ِ او که:«آماده؟»

وَ تو آماده میشوی بروی
دل به رفتن،به جاده بسپاری
عشق فریاد میزند:«حرکت-
سرسپرده ست،هرکه دل داده...»

در سرم زوزه هام می پیچد
نفرت از بختِ گرگ زاده شدن
نفرت از تو...بزرگ زاده شدن
باز افتاده شعرِ من یادِ.....



تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۷/۰۵/۱۱ - ۱۸:۵۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)