فراموش کردم
رتبه کلی: 3758


درباره من
مادرم می گوید :
رنجت از چیست ؟ بگو !
و من و زیر درخت " آلما "
می کنم رشته افکار به تسبیح زمان
می زنم تار و رها
" بو قالا داشلی قالا "
Canay (Bime-Omr )    
آلبوم: 1399
   
عنوان: 263
263
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 115 بازدید امروز: 115

این تصویر توسط میثم عظیمی. بررسی شده است.
توضیحات:
و یک شب هم گفت ستاره ی شمالی یادت باشد , اگر به هم نرسیدیم سقف جانمان , ستاره شمالی باشد.
ستاره ای که از از غروب خورشید تا طلوعش شروع به رقص در آسمان می کند , چه می دانم
شاید می خواست بگوید هیچ نقطه ی تاریکی در بین ما وجود نخواهد داشت
یا شاید هم می خواست بفهماند فاصله بی معناست وقتی هر لحظه ات پر از نور شمس و ستاره باشد
شاید هم می خواست وسعت عشق , عشق بزرگ و بی اندازه اش را در این ستاره خلاصه کند

هر چقدر به این ستاره نزدیک تر می شوم
بزرگتر می شوم
و هر چقدر بزرگتر می شوم
بیشتر کودک می شوم

در این مدار , در این مدارِ پیچیده , آیا واقعا کسی چیزی خواهد دانست ؟
 
( منلیک لریم _ آبان ماه ۱۳۹۹)
 
درج شده در تاریخ ۹۹/۰۸/۲۸ ساعت 19:03
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)