|
Canay
(Bime-Omr )
آلبوم:
1399
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
95 بازدید امروز: 95
توضیحات:
پرنده ای آبی در قلب من هست
که می خواهد پر بگیرد اما درون من خیلی تنگ و تاریک است برای او می گویم اش ,آنجا بمان ,نمی گذارم کسی ببیندت پرنده ای آبی در قلب من هست که می خواهد بیرون شود اما ویسکی ام را سر می کشم رویش و دود سیگارم را می بلعم و فاحشه ها و مشروب فروشی هاو بقال ها هرگز نمی فهمند که او آنجاست. پرنده ای آبی در قلب من هست که می خواهد بیرون شود اما درون من خیلی تنگ و تاریک است برای او می گو یم اش,همان پایین بمان می خواهی آشفته ام کنی؟ می خواهی کارها را قاطی پاتی کنی؟ می خواهی در حراج کتابهایم توی اروپا غوغا به پا کنی؟ پرنده ای آبی در قلب من هست که می خواهد بیرون شود اما من بیشتر از این ها زیرک ام فقط اجازه می دهم ,شب ها گاهی بیرون برود وقت هایی که همه خوابیده اند توی چشم هایش نگاه می کنم می گویم اش ,می دانم که آنجایی غمگین مباش آن وقت فرو می دهم اش اما او انجا کمی آواز می خواند نمی گذارمش تا کاملا بمیرد و ما با هم به خواب می رویم انگار که با عهد نهانی مان و این آن قدر نازنین هست که مردی را بگریاند اما من نمی گریم تو چطور؟...
درج شده در تاریخ ۹۹/۱۰/۱۴ ساعت 10:54
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (5)
|