|
Canay
(Bime-Omr )
آلبوم:
1399
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
74 بازدید امروز: 74
توضیحات:
افسانه ی عمرم آورد خواب
عمری که نبود، خواب دیدم در سیل گذشت روزگاران امواج به پیچ و تاب دیدم از عشق جوانی ام چه پرسی من دسته گلی بر آب دیدم دل بدرقه با نگاه حسرت... آنجا گل وحشئی به صحرا دیدم به نسیم کام راند هی چادر برگش از سر دوش می افتد و باز می کشاند با شعر نگاه خود به گوشش طوری که نسیم هم نداند گفتم گل من مرا زخود راند ... چون صبح شود خدا کریم است لالای ، گل فسرده لالای با دود و مه غلیظ خود جفت آیینه ی آبهای دریا شرح ابدیّت تو میگفت ...
درج شده در تاریخ ۹۹/۱۱/۲۵ ساعت 13:13
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |