فراموش کردم
رتبه کلی: 3758


درباره من
مادرم می گوید :
رنجت از چیست ؟ بگو !
و من و زیر درخت " آلما "
می کنم رشته افکار به تسبیح زمان
می زنم تار و رها
" بو قالا داشلی قالا "
Canay (Bime-Omr )    
آلبوم: 1403
   
عنوان: من جهان بدون مرز توام
من جهان بدون مرز توام
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 30 بازدید امروز: 30
توضیحات:
مثل من باش، ساکت و اخمو
که لبانم همیشه مُنحنی است
گرچه در یک جزیره تنهام و
اشک با من برادر تنی است

مثل من باش،زندگی کردن
کادوی مرگ و چشم_روشنی است
هیچ چیز از خودت نخواه؛ نفهم!
تا بگویند آدم‌آهنی است
و خودِ واقعیِ تو آنجا
که به دیوار مشت می‌زنی است

مثل من باش تا خراب کنند
همه‌ی آنچه سخت داشته‌ای
باورت،اعتمادت،احساست
با خیالی که تخت داشته‌ای
به من اصرار کن به ریشه زدن
تا بفهمی درخت داشته‌ای!

مثل من باش، خاک باش و بیُفت
مثل من باش، کوه باش و بریز
وقتی از مرگ ناامید شدی
در خودت با شکوه باش و بریز
وقتِ اسطوره بازی‌ات تنگ است
آبِ در دستِ نوح باش و بریز!
وطنم گم شده‌ست در تن تو
در تنم مثل روح باش و بریز!

من جهانِ بدونِ مرز توام
مرز خاکی آب‌خورده‌ی من!
پوستم رنگ مرگ و زندگی است
گندمِ آفتاب‌خورده‌ی من !
تو که بیدار_باشِ مهتابی
شبح قرص خواب‌خورده‌ی من!
آنوَرِ پرسه‌هات معلوم است
غم در سینه تاب‌خورده‌ی من!
به خودت فرصت شکست بده
سوزنِ در حباب‌خورده ی من!

مثل من باش تا فرار کنی
از کسانی که در نبردِ تواند
دوست دارند زنده جان بکنی
گرچه در فکرِ سالگَرد تواند

بگذار از تو خوب‌تر باشند
دوستانی که رنج و دردِ تو‌اند
مثل من باش،زل بزن به همه
چشم‌هایی که ریز_گَردِ تواند
به خودت حق انتخاب بده
بین آن ها که نان و مردِ تواند!

مثل من باش پیشِ دل کندن
از ازل تا همیشه دل کندن
سَرِ بالا و چشم ها پائین
برگِ از شاخ و ریشه دل کندن
عصبانی تر از خودت، همه چیز
با سر از قدِّ شیشه دل کندن

مثل من باش،ساکت و اخمو
مثل من باش تا خودت هستی
«من» که مانده‌ست روی دست خودم
یا خودت باش! یا خودت هستی!
و خودِ واقعیِ من اینجاست
تو بگو که کجا خودت هستی؟
 
درج شده در تاریخ ۳/۰۷/۰۷ ساعت 09:39
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم