فراموش کردم
رتبه کلی: 5642


درباره من
سلامی به یگانگی یزدان پاک


و یادی از دکتر علی شریعتی(زندگی چیست؟):نان ، آزادی ، فرهنگ ، ایمان ، دوست داشتن.

و ...


بودیم و کس پاس نمی داشت که هستیم باشد که نباشیم و بدانند که بودیم.

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم ،خیره به دنبال تو گشتم...
یاد یاران (Birth )    

کوک کن ساعت خویش...

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۰/۲۶ ساعت 02:38 بازدید کل: 474 بازدید امروز: 158
 

 

كوك كن ساعتِ خویش!

اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر

دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

 

كوك كن ساعتِ خویش!

كه مـؤذّن، شبِ پیـش

دسته گل داده به آب

و در آغوش سحر رفته به خواب

 

كوك كن ساعتِ خویش!

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ

كه سحر برخیزد

شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین

دیر برمی خیزند

 

كوك كن ساعتِ خویش!

كه سحرگاه كسی

بقچه در زیر بغل،

راهیِ حمّامی نیست

كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی

 

كوك كن ساعتِ خویش!

رفتگر مُرده و این كوچه دگر

خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

 

كوك كن ساعتِ خویش!

ماكیان ها همه مستِ خوابند

شهر هم. . .

خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

 

كوك كن ساعتِ خویش!

كه در این شهر، دگر مستی نیست

كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از میكده برمی گردد

از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

 

كوك كن ساعتِ خویش!

اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر

و در این شهر سحرخیزی نیست

و سـحر نـزدیک است.....

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۰/۲۶ - ۰۲:۳۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)