مقدمه :
«انسان» موجودی اجتماعی
است وبنابراصل وجودی خویش ،نیازمند محبت کردن ومحبت دیدن از جانب دیگران است، اما
باید به خاطرداشت که برقراری رابطه واظهار محبت ودوستی بادیگران، همانند بسیاری از
کارها نیازمند رعایت اصول وضوابطی خاص است ،تا دوستی ها مایه ی فلاح ورستگاری انسان
گردد وباعث گمراهی وفساد نشود.


برخی از اصول وآداب
دوستی:


1-بهترین دوستی ها، دوستی
وعشق به خداست :


هرگز نباید از این
نکته غافل شد که خداوند مهربان، انسان را دوست دارد و استثنایی برای این محبت
وجود ندارد وعشق خدا نسبت به بندگان به گونه ای است که هرانسانی آن را از عمق وجودش
حس می کند واگر درراه این عشق قدمی برداریم ،خواهیم دید که این عشق ،هیچش کناره
نیست واستمرار حرکت دراین مسیر مارابه بی نهایت متصل می کند
وباپیداشدن دیدگاهی
الهی نسبت به هستی ، هرمصیبت وسختی هم که به انسان برسد ،هرگز باعث گله وشکایت به
درگاه خدا نمی گرددوانسان عاشق خدا ،حاضر می شود برای اجابت فرمان حق واطاعت از
دستورات الهی،جانش را فدای محبوب کند .آثار این دوستی یک طرفه ومنحصر به انسان
نیست ،بلکه نور هدایت الهی چنان بر وجود آدمی می تابد که همه مظاهر دنیوی درپیش او
رنگ می بازد و دراثر این دوستی ،انسان از همگان بی نیاز شده وفقط متوجه ذات اقدس
حضرت باری تعالی می گرددوهمین روحیه واعتماد به نفس وتوکل برخدا بر تمامی اعمال
ورفتار تأثیر خواهد گذاشت وزندگی را بسیار زیبا وجذاب می کند.


نکته ای که توجه به آن
لازم است آن است که دوستی وعشق الهی، نیازمند حمایت ومراقبت های انسانی است .کسی
که ادعای دوستی با خدارا دارد ،باید درراه جلب رضایت محبوب بکوشد واز این جهت است
که باید مواظب بود ،نافرمانی خداوحرکت درمسیر خلاف رضای الهی ،رشته های این دوستی
را از هم نگسلد که دراین صورت، نه تنها برای خود، بلکه برای سایر افراد نیز مایه ی
شر وفساد خواهیم شد .البته انجام یک یاچند مورد نافرمانی امر خدا،نباید بهانه ای
برای ترک دوستی الهی گرددومارا از دوستی باخدا بازدارد و انسان اگر نافرمانی خدا هم
مرتکب شود وگناه کند ، نباید از درگاه الهی ناامید شود ،زیرا ناامیدی ویأس از رحمت
حضرت حق ،دامی از دام های شیطان برای گمراهی وفساد انسان است وباید به درگاه خدا
توبه وبازگشت نمائیم وبا تأکید واسرار بربندگی خدا، راه حق را درپیش بگیریم که
خداوند، مهربان ترین مهربان هاست وهرگزنباید از محبت ورحمت او ناامید شد
.


دوستی بادوستان
خدا(تولی) ودشمنی بادشمنان خدا (تبری ) که جزء فروع دین اسلام است برگرفته از
همین اصل کلی است که حتماًباید مورد توجه انسان قرار گیرد ،زیرا اگر فردی نسبت به
فرمان خدا بی اعتنا باشد واطاعت امر خدانکند، نمی شود به اواعتمادکرد،زیرا زمانی که
مانیازمند یاری و دوستی او هستیم ، به راحتی تمام آمال وآرزوی های مارا لگدمال
می کند وبی وفایی پیشه خواهد کرد.


2-دوستی ها باید دارای منافع
دوطرفه وبه نفع جامعه باشد :


یک دوستی
خوب، باید به دور از هواوهوس های نفسانی ومصالح ظاهری باشد وبا هدف به دام انداختن
طرف مقابل نباشد، تا منافع آن درزندگی دوطرف دوستی تجلی یابد
.اگر دوستی با
دیگران براساس بی بندوباری وصرفاًبرای شهوت های نفسانی وجنسی ویا انگیزه های مادی
برقرارگرددوعاری از هر گونه اهداف برتر ومقدسی باشد،ابزاری برای فرورفتن درگرداب
شهوت وفساد می شود .باید دانست که منفعت دوطرف برای دوستی ها ،شرط لازم به شمار می
رود ،اما شرط لازم وکافی نیست ودرصورتی که دوستی ها درجهت منافع مشترک باشد،اما
برخلاف رضایت پروردگار ونابود کننده ی حیاء وعفت انسانی باشد و«آرامش وامنیت» را که
بستر رشد اجتماعی است، از بین ببرد ومنافع خانواده و جامعه رابه خطر بیندازد ،این
گونه دوستی ها نیزمطرود ،مخرّب وبسیار مضراست و حسرت وبدبختی ابدی رابه
دنبال دارد.


3-دردوستی ها نباید اسطوره
سازی کرد :


نباید تصور کرد
که دوست خوب آن است که درتمامی عرصه ها به درد انسان بخورد
.اگر این گونه
انتظارات از دوست بالابرود ،طبیعی است که با توجه به قابلیت ها وتوان افراد، چنین
امری محقق نمی گردد.پس باید انتظاراتی معقول را از طرف مقابل داشت و این
نکته را باید همراه مدنظر داشته باشیم که توان انسانی محدوداست وحتی خداوند متعال
نیز براساس توان هرکسی براوتکلیف می کند وچیزی فراتر از آن را از اونمی خواهد ،لذا
اگر کسی با وعده و وعید به گونه ای باغ وریحان برای ما می کارد که درآینده ی نزدیک
برایمان فلان وبهمان خواهد کرد ،باید مورد شک وتردید قرار گیرد، چراکه ممکن است
دامی درپس این وعده و وعیدها پنهان باشد که موجبات فساد وتباهی ونابودی انسان را
فراهم نماید وهدف از دوستی وبرقراری رابطه ، اغفال کوتاه مدت انسان باشد که بدبختی
دائمی را برای ما رقم بزند.


4-گرایش به جنس مخالف باید
ضابطه مند باشد :


پسران ودختران باید
این نکته را مورد توجه قراردهند ،تنها زمانی باید به جنس مخالف توجه نمایند که
اهداف متعالی ومقدسی درکارباشد وارتباط با جنس مخالف ،زمینه ای برای شناسایی شریک
زندگی درآینده و بنانهادن بنیاد مستحکم خانواده گردد ویا درموارد اضطرار ؛درمحدوده
ضوابط شرعی ودستورات الهی باشد که دراین صورت ،عبادت هم محسوب می شود ومایه ی دوری
از فساد وتباهی خواهد شد وهرگز نباید پارا فراتر از آن نهاد،چون هرگونه لغزش،
سنگ بنای لغزش های بعدی خواهد شد وبرگشت ورهایی از آن ها خیلی دشوار می گردد
.
گرایش های دختر وپسر به صورت شهوانی،افسار گسیخته وبدون ضابطه، عصمت وحیاء
رادروجود انسان از بین خواهد برد وسنگ بنای بدبختی وهوسبازی را دردل انسان می کارد
وکار راتا جایی پیش می برد که هرگز لذت زندگی سالم دراجتماع نصیب انسان نمی گردد
ودختران وپسران دارای روابط بی بند وبار ،حتی پس از ازدواج نیز دنبال این وآن هستند
ولذت برخورداری از خانوده ی سالم ولیاقت وشایستگی ایفای نقش پدر ومادر خوب برای
فرزندان وآینده سازان جامعه درخانواده را نیز ازدست می دهند
وبه دلیل سیری
ناپذیر بودن این گونه شهوات وخواسته های نفسانی ،هرگز رضایت خاطر درزندگی آنان پدید
نخواهد آمد واین زنگ خطر سقوط وتباهی وپیروی از شیطان است که عذاب دنیا وآخرت را
به دنبال دارد.


 



5-خط قرمز دوستی ها باید
تعیین شود :


اگر می خواهیم
دوستی هایمان باعث رفاه وآسایش ماوکل جامعه انسانی شوند ،ضمن اینکه باید درصددنیکی
به دوستان خود باشیم ،خطاهای کوچک دوستانمان را ببخشیم ،آداب دوستی را به جابیاوریم
،خوش قول باشیم ودرحفظ دوستی با دوستان خوب بکوشیم، اما باید برای دوستی ها خط
قرمز تعیین کنیم و هرگاه دوستی ما به خط قرمز نزدیک گردد،بدون هیچ ملاحظه ای و بدون
حتی یک لحظه درنگ ،ریشه ی آن دوستی ها را قطع نمائیم
، تا این گونه دوستی ها

باعث بدبختی وبیچارگی مانگردند .دوستی باافراد دارای گرایش ها وافکار ضدخدایی
،معتادبه موادمخدر و اهل مجالس ومحافل فسادوتبهکاری ،قطعاً انسان را گمراه می کند
و دیر یازود مایه ی افتادن ما به راه آن ها را فراهم می کند و دراین گونه مواقع
باید برای حفظ ونجات جان وروان خودمان برخیزیم و رفتار آن ها را به عنوان خط قرمز
وباطل کننده دوستی ها تلقی نمائیم وترک دوستی را دردستور خود قراردهیم تا از خطر
تباهی وفساد رهایی یابیم .


روابط عمومی قرن