فراموش کردم
اعضای انجمن(227) عآشــــــــــــــقــــانـــــــــه ها مادر عآشــــــــــــــقــــانـــــــــه دوستت دارم * خیلی درد دارد * پاکی برف تو را بیاد من انداخت نمی بخشمت به خـــــــــاطـــــــــر . . . چه تکلیف سنگینی ست
جستجوی انجمن
مدیر انجمن: یاسرمحمدی
(م-ح-م-د) (Carlx )    

بخون ارزشش رو داره

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۲/۲۳ ساعت 12:16 بازدید کل: 102 بازدید امروز: 102
 

پیرمرد لاغر و رنجور با دسته گلی بر زانو روی صندلی اتوبوس نشسته بود

 

دختری جوان ، روبه روی او، چشم از گل ها بر نمی داشت

 

وقتی به ایستگاه رسیدند، پیرمرد بلند شد، دسته گل را به دختر داد و گفت

 

می دانم از این گل ها خوشت آمده است. به زنم می گویم که دادم شان به تو

 

گمانم او هم خوشحال می شود و دختر جوان دسته گل را پذیرفت و پیرمرد را نگاه کرد

 

که از پله‏ های اتوبوس پایین می رفت و وارد قبرستان کوچک شهر می شد

 

 _______________________________________

چقـر تلخه بــه هـمه آرامش بـدی

ولی وقتی

خوت یه شونـه ی  گرم بـرا دلتـنگیهات بخــوای


هیـچ کس کنارت نباشه بهت آرامش بـده ...!

 

______________________________________________________________________

 

کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام

یه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم

مشکل امروز ما اندام ها نیستن ، افکارها هستن ...!

_______________________________________________________________

 

 

 

این مطلب توسط یاسرمحمدی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۲/۲۳ - ۱۵:۱۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)