فراموش کردم
رتبه کلی: 2881


درباره من
کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود , روی ساحل نوشت:
دریا , دزد کفش های من !
مردی که از دریا ماهی گرفته بود , روی ماسه ها نوشت:
دریا سخاوتمندترین سفره هستی !
موج آمد و جملات را شست و تنها برای من این پیغام را گذاشت:::
(برداشت های دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن.)


درباره من :::

غزل هستم.
از مشهد..
Ghazal.Y V I (Celina )    

میدونم...

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۸/۱۷ ساعت 10:03 بازدید کل: 397 بازدید امروز: 97
 

 

می دونم برات عجیبه این همه اصرار و خواهش

این همه خواستن دستات بدون حتی نوازش

می دونم که خنده داره واسه تو گریه و دردم

می گذری از من و می ری اما باز من بر می گردم

می دونم برات عجیب با اون همه غرورم

پیش همه بدیها چه جوری بازم صبورم

می دونم واست سواله که چرا پیشت حقیرم

دور می شی منو نبینی باز سراغتو می گیرم

می دونی چرا همیشه من بدهکار تو می شم

وقتی نیستی هم یه جور با خیالت راضی می شم

می دونی واسه چی از تو بد می بینم و می خندم

تو نبینی گریه هامو هر دو چشمامو می بندم

چاره ای جز این ندارم آخه خون شدی تو رگهام

می میرم اگه نباشی بی تو من بدجوری تنهام

می دونم یه روز می فهمی روزی که دنیا رو گشتی

من چه جوری تو رو خواستم تو چه جور ازم گذشتی...

 

 

 

 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۸/۱۷ - ۱۰:۰۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)