فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 7717


درباره من
دانشجوی رشته الکترونیک هستم و همینطور مخترع نیز هستم و چند اختراع به ثبت رسانده ام.
ارزش زیادی برای صداقت و یکرنگی قائلم.
اعتقاد دارم به اینکه هر کس که بخواهد در این دنیا و در آخرت خوشبخت شود ، باید به بنده های خدا خدمت کند، از هر طریقی که می تواند به انسانهای دیگر کمک کند و خیر برساند.

خدایا از تو می خواهم :

آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم.


پروردگارا !

به من بیاموز دوست بدارم کسانی راکه دوستم ندارند ..

عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند...

بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند...

به من بیاموز لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند...

محبت کنم به کسانی که محبتی درحقم نکردند !!

فرشید کلانتری (DIHS )    

من، تو ، خدا ... می شویم یک نفر

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۲۳ ساعت 16:08 بازدید کل: 81 بازدید امروز: 81
 

شعر و غزل امروز

من، تو ،خدا ... می شویم یک نفر

 

حق ندارد بهانه بگیرد، دختری که عروسک ندارد...
حق ندارد بهانــــــــه بگیرد، دختــــری کـــــه عروسک ندارد
 
«نه ندارم!» پدر راست می‌گفت. او به حرف پدر شک ندارد
 
دخترم خستـه‌ام چند بخش است، باز هـم کفر بابا درآمد
 
او نمی‌فهمد این حرف ها را، او که یک قلب کوچک ندارد
 
یاد روز نمایش که افتاد، باز هم صورتش سرخ تر شد
 
«من بیایم؟ اجازه؟ اجازه؟» نـــــه لباس تو پولک ندارد
 
رادیو، قبض برق و اجاره. «ماه لالا و خورشید لالا»
 
برق آمد و او خواب می دید باز برنـــامه کودک ندارد
 
صبح فردا، خیابان، بهانه، «دختر بد تو دیگر بزرگی
 
لج نکن اه، ببین آن یکی هم مثل تو بادبادک ندارد»
 
آب، بابا، خرابه، شب بعد، دزدکی رفت و چادر به سر کرد
 
جانماز پر از اخم بی بی و خدایــی کـــــــــه سمعک ندارد
 
«شاید از او عروسک بگیرم، باید این را بخواهد» ولـــــی نـــــه
 
توی گوشش یکی گفت: «مادر، چند سال است عینک ندارد»
 
دخترم خسته‌ام چند بخش است، ها هجی کن: «به قرآن نــ دارم»
 
نقطــــــه. ای آسمان ســه سـاله، بــــــــــی تو اینجا چکاوک ندارد
 
لای لا لا امید برادر. گریــــــه! نه نه تو باید بخوابی
 
در مزار غریبی که دیگر شیشه‌های مشبک ندارد
 
این طرف پله های سیاست، آن طرف میزهای ریاست
 
و پدر کــه به من گفته حتی، پول یک نان سنگک ندارد
 
باید او بشکند قلکش را، تا بـــرای پدر گــــــل بگیرد
 
چند شب بعد، بابا که آمد، یادش آمد که قلک ندارد
 
عمه! بیدار هستی، عزیزم: «لای لا لای لا لای لا لا»
 
«حق ندارد بهانه بگیرد، دختری که عروسک نه، دارد»
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۱/۲۳ - ۱۶:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (3)