
سری مطالب
نظر خودتون رو در مورد عفاف بدون حجاب بگین ؟
اولین و شاید عمومیترین ادعایی که در حوزه حجاب مطرح میشود این است که حجاب با عفت و حیا متفاوت است و باید برای تقویت و ترویج عفاف و حیا تلاش نمود و نه حجاب! افراد زیادی هستند که حجاب دارند ولی عفاف و حیا ندارند! و بر عکس افراد زیادی هستند که حجاب درستی ندارند ولی دل پاک و عفیفی دارند!
شاید این نوع استدلال را بتوان مهمترین چالش برای ترویج و تقویت حجاب دانست. آنجا که حجاب به عنوان یک امر ظاهری و جدای از اخلاق و حیا تعریف میشود.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که رابطه بین حجاب و حیا چیست؟
آیا میتوان ادعای عفاف و حیا داشتن را بدون رعایت حجاب پذیرفت؟

حیاء، حالت انکسار و انفعال روح در برابر با عملِ قبیح و زشت است(۱). اگر خدای نکرده عمل زشتی از انسان سر بزند و کسی که آن عمل را ببیند، شاهدی بیرونی و غیر قابل مشاهده باشد و بعد از آن، انسان به دلیل حیاء از آن شاهد، منفعل شود و از آن کار دست بکشد، این حیاء را میتوان با ارزشترین حیاء دانست. یعنی حیاء نسبت به کسی که من، نه او را و نه دیدن او را، میبینم، ولی میدانم که او بر احوال من آگاه است و مرا میبیند. در این حالت، به همین دلیل که درک کردهام آن شاهد بیرونی، بر اعمال من آگاهی دارد، مرتکب خلاف و عمل زشت نمیشوم.
در روایتی از امیرالمومنین علی(علیهالسّلام) داریم: «اَفضَلُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِنَ الله»(۲) با فضیلتترین و ارزشمندترین حیاء این است که انسان از خدا خجالت بکشد. یعنی خجالت کشیدن از آن رفتاری که خدا آن را زشت میداند و آن را ترک کنم.
حیاء از نفس، آنجایی است که انسان از شاهدی درونی که غیر مشهود است حیاء میکند یعنی انسان، هنوز انسانیّت داشته و عقل عملیاش کار میکند. هنوز قوای حیوانی و شهوانی نتوانسته آن ودیعه الهی را که در انسان نهاده است، محو کند. هنوز عقل عملی وجود دارد، به طوری که مانع ارتکاب اعمال زشت میشود.
بدین معنا، از خودم خجالت میکشم. اینجا دیگر صحبت از خدا نیست. چون من شهود نفسم را نسبت به اعمالم، درک میکنم و میدانم که او همیشه همراه من است و جدای از من نیست، خجالت میکشم و شرم میکنم. یعنی هنوز عقل عملی که زیبایی و زشتی را درک میکند، سرجای خودش هست. هنوز انسان هستم و مسخ نشدهام.
علی(علیهالسّلام) فرمودند: «اَحسَنُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِن نَفسِک»(۳) زیباترین حیاها آن حیائی است که از پیش خود و درون خود حیاء کنی.
علی(علیهالسّلام) در یک روایت دیگر فرمودند: «مِن تَمامِ المُرُوَّه أَن تَستَحیی مِن نَفسِک»(۴) تمام مروّت این است که از خودت حیاء کنی. گاهی از مروّت به «جوانمردی» تعبیر میشود و میگوییم: مروّت، همان جوانمردی است که یکی از خصلتهای انسانی است. به حیوان نمیشود گفت «جوانمرد»!. پس با این توضیح، کسی که از خودش حیاء میکند، هنوز خصلت انسانیّت خود را از دست نداده است.
اما حیائی که از دیگر اقسام حیاء، کاربرد بیشتری در جامعه دارد، حیاء از مردم است. چرا؟
چون اینجا، دیگر بحث شاهدی است که قابل مشاهده است و من هم دارم او را میبینم که او مرا میبیند. یعنی من دیدن خودم توسط دیگران را میبینم. از اینرو مثل اقسام دیگر نیست.
از نظر درجهبندی، ابتداییترین اقسام حیاء همین نوع حیاء است. یعنی ابتداییتری اقسام حیاء، حیاء از مردم است وانتهایترین آن، حیاء از خدا است. از طرفی زیربنای حیاء در انسان، حیاء از مردم است که اگر این حیاء باشد، بقیه میتواند دانهدانه در درون انسان شکل بگیرد و رشد یابد. اگر در انسانی، حیاء از مردم نباشد دیگر از هیچیک از این اقسام حیاء، خبری نیست. نه حیاء از اولیاءالله دارد، نه حیاء از ملائکه دارد، نه حیاء از نفس دارد و نه حیای از خدا؛ هیچ حیاء دیگری ندارد.
امام حسن عسکری میفرمایند: «مَن لَم یَتَّقِ وُجُوهَ النَّاسِ لَم یَتَّقِ اللَّهَ»(۵) اگر کسی از مردمی که دارند او را میبینند پرهیز نداشته باشد، دیگر پرهیز از خدا ندارد. چون او، مردم را با همین چشم میبیند که آنها دارند کارهایش را میبینند؛ اما وقتی از آنها حیا نمیکند آیا از خدایی که با این چشم سر دیده نمیشود حیاء میکند؟! وقتی که ملاحظه این را نمیکند، ملاحظه خدا نکردن، برایش سهل است.
علی(علیهالسّلام) فرمود: «مَن لَم یَستَحیِ مِنَ الناس لَم یَستَحیِ مِنَ الله»(۶) خیلی روشن است؛ هر کس که از مردم خجالت نکشد، از خدا خجالت نمیکشد.
جملهای در عرف هست که میگوییم: حیاء به چشم است. مثلاً میگویند فلانی باحیاء بود چون وقتی ما میرفتیم و میآمدیم، سرش را پائین میآورد و چشم و نگاهش را به زمین میانداخت. این مطلب از روایات گرفته شده است. روایتی از امام باقر علیهالسّلام است که حضرت به خادم خود مُیَسِّر فرمود: «یَا مُیَسِّرُ إِذَا طَلَبتَ حَاجَةً فَلَا تَطلُبهَا بِاللَّیلِ وَ اطلُبهَا بِالنَّهَارِ فَإِنَّ الحَیَاءَ فِی الوَجه»(۷) اگر خواستهای از کسی داشتی شب به او مراجعه نکن، کارت را در روز انجام بده! چون حیاء در چهره است.
حیاء، پوششی برای روح است و بیحیائی، پردهدری است. زیربناییترین نوع حیاء، همین حیاء از مردم است و دیگر اقسام حیاء از اینجا شروع میشود و پرورش مییابد. این حیاء مربوط به روابط اجتماعی موجود در سطح جامعه است. حال اگر بنا شود این حیاء از بین برود، دیگر اقسام حیاء هم در جامعه از بین رفته و حتی زمینه پیدایش هم پیدا نمیکنند.
از اینرو یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما ترویج بیحیائی است، یعنی مشکل اصلی ما در سطح جامعه «پردهدری» است. این است که در اسلام، امر به معروف و نهی از منکر از اهمِّ واجبات است، برای این است که اسلام میخواهد در جامعه پردهدری رواج پیدا نکند. چون اگر این پرده حیاء در سطح جامعه شکسته شود، دیگر کسی از دیگری خجالت نمیکشد. وقتی که بنا شد من از تو خجالت نکشم، آیا از خدا در انجام احکام شرعیّه خجالت میکشم؟ اینکه در اسلام این همه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر تأکید شدهاست.
اگر این پرده در سطح جامعه دریده شود، جامعهای درست میشود که هر روز به سمت حیوانیت میرود و دیگر انسانیّت تمام میشود. نه الهیّت، بلکه حتّی انسانیّت هم از چنین جامعهای میرود. دیگر کسی قُبح سرش نمیشود.
لذا دشمنان اسلام هم خوب فهمیدهاند که راه ضربه زدن به جامعه اسلامی ترویج بیحیائی است. اگر این اتفاق بیافتد آنها به اهداف خود رسیدهاند. آنجا دیگر دشمن با انسان روبهرو نیست که بخواهد با آنها بجنگد. بلکه با مجموعهای حیوان، طرف است و کارش بسیار راحت است. چون افراد بیحیاء جامعه، دیگر انسان نیستند که بخواهند از دینشان دفاع کنند.
کسی از دین و انسانیت دفاع میکند که پردهای از حیاء از خدا داشته باشد. وقتی مردم از همدیگر خجالت نکشیدند و مثلِ حیوانات زندگی داشتند، دشمن به راحتی میتواند بر آن جامعه احاطه پیدا کنند. در این جامعه دیگر خبری از غیرتمندی هم نیست. چون کسی غیرت دارد که حیاء داشته باشد. چنین افرادی نه غیرت دینی دارند، نه غیرت انسانی و نه حیاء الهی.
اگر بیحیائی ترویج پیدا کند، دیگر جامعه، انسانی نخواهد بود. بیتفاوتی، زمینهسازِ پردهدری است و نهی از منکر، پردهداری است. اینکه من وقتی کار زشت را میبینم باید جلویش را بگیرم، برای این است که در جامعه پردهداری و پیشگیری شود. از اینرو بدون وجود حجاب ظاهری که پرده حیاء مردم از یکدیگر است، نمیتوان به رشد حیاء از خدا و کمال معنوی جامعه فکر کرد.
۱- درس اخلاق و معارف اسلامی حاج آقا مجتبی تهرانی
۲- غررالحکم، ص 257
۳- همان
۴- غررالحکم، ص 236
۵- بحارالأنوار، ج 68، ص 336
۶- غررالحکم، ص 257
۷- مستدرکالوسائل، ج 8، ص 461
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
من هم همیشه معتقدم که حجاب بایستی در دل آدمی باشد و حجابی که فقط در سر است و در دل نیست به پشیزی نمی ارزد.
متاسفانه الان در جامعه متر و برآورد ما از حجاب چیزی است که در ظاهر شخص میبینیم و البته هیچکس نمیتواند از دل افراد خبر داشته باشد ولی من هم با این مطلب کاملا موافقم که در جامعه بجای حجاب بایستی عفاف و حیا تبلیغ و پیگیری شود.
انشاا... روزی فرارسد که عفاف و حیا در جامعه مان همه گیر گردد .