يه روز يه جنگل بود درخت نداشت. يه شكارچي بود تفنگ نداشت. يه تفنگ بود كه فشنگ نداشت. بعد اون شكارچي كه تفنگ نداشت با اون تفنگ كه فشنگ نداشت يه گوزن شكار كرد كه شاخ نداشت گوزن را انداخت نوي كيسه كه ته نداشت اين داستان كه نويسنده نداشت نويسنده هم اسم نداشت هر چند اين داستان سرو...
تاریخ درج:
۹۱/۰۵/۰۷ - ۲۰:۲۸ 4 نظر , 364
بازدید