فراموش کردم
اعضای انجمن(461) ارتباط با مدیریت انجمن طریقه آپلود عکس ، فیلم وموسیقی میانالی از نگاهی متفاوت طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطلب
جستجوی انجمن
مهرداد اکبری (Dera-m )    

شعری از خودم دخمه تنگ

درج شده در تاریخ ۹۶/۰۶/۰۳ ساعت 18:43 بازدید کل: 234 بازدید امروز: 232
 

زندگی

زندگی دخمه ی تنگی ز بلا بود نمیدانستم

عاشقی نغمه بلبل ز جفا بود نمیدانستم

 

خون دل خوردم و عاشق شدمو یک دل سیر

گریه کردم ولی آن درد صفا بود نمیدانستم

 

روزها از پی هم این دل پر خون خون تر

جگر خون شده از عشق بجا بود نمیدانستم

 

مفتخر شد دل پیرم به وصالش روزی

شادی وصل به جان و غم دیروز کجا بود!؟ نمیدانستم

 

زندگی گشت به کام دل و ایامی شاد

نغمه اش مهر و سرودش به فنا بود نمیدانستم

 

چن سالی سخن از عشق و صفا بود ولی

آخرش حرف جدایی و چرا بود نمیدانستم

 

رفت و من باز همان خون جگر دیروزم

شادی و گریه ز افعال قضا بود نمیدانستم

 

ای دل از شادی امروز غرور و غم فردا مایوس

نشو که این عمل  ازضعفا بود نمیدانستم....

 

 

شعر از مهرداد96/6/3 ساعت 18:25

 

 

این مطلب توسط جلال علی اصغری بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۶/۰۶/۰۳ - ۱۸:۴۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)