سلام.. ببخشید این وقت شب مزاحمتون شدم.. میخواستم یاد آوری کنم که شب ها که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره.. سلام خواستم بینم آیا آشغالتو دم در گذاشتی یا نه؟بوس لالا امیدوارم امشب که می خوابی سفر زیبایی داشته باشی به دنیای رویاهاعزیزترینم، تا برگردی به انتظارت بیدار میمونم . . .شبت بخیر ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۲۴ - ۰۰:۵۱ ( 2 نظر , 132 بازدید )

به سلامتی اونایی که درد و دل همه رو گوش میدن ولی معلوم نیست خودشون کجا درد و دل میکنن! به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست! به سلامتی اونایی که تو اوج سختی و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن! به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا ر...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۱۸ - ۲۳:۳۱ ( 8 نظر , 121 بازدید )

سلام دوست پدرم میگه یه ناخداست ، ولی چشم بند چرمی نداره ، یه پاش هم چوبی نیست، یه دستش هم قلاب نیست، تازه طوطی سخنگو هم رو شونش نمیذاره، و بازم اصرار داره که یه ناخداست !!! فکر میکنه من ساده لوحم ... نکته اخلاقی!!! خیلی وقتها قضاوتها و پیش داوریهای ما درباره افراد و عقاید که بیشتر ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۱۵ - ۱۶:۱۵ ( 2 نظر , 100 بازدید )

بهتــریــن هــا بهترین بخشش آن است که منتظر تشکر نباشی . بهترین عادت آن است که همیشه در سلام، پیش دستی کنی. بهترین خصلت آن است که هیچ کس را نرنجانی. بهترین خداحافظی آن است که حتما" سلامی در پی داشته باشد. بهترین قدردانی آن است که در عمل باشد نه بر زبان. بهترین عشـق آن است که دو طرفه...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۱۵ - ۱۵:۵۶ ( 2 نظر , 116 بازدید )

اره گفت : " می برم و می برم " مته گفت : "سوراخ می کنم و سوراخ می کنم " چکش گفت : " می کوبم و می کوبم " چوب که به مهربانی و مهارت نجار اطمینان داشت گفت : " صبر می کنم و صبر می کنم ..." نکته اخلاقی! شکیبائی که لازمه رسیدن به کمال است ناشی از آگاهی و اعتماد نسبت به...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۱۵ - ۱۵:۵۴ ( 2 نظر , 108 بازدید )

عقاب مردی تخم عقابی را پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد. در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغها می کردند. برای پیدا کردن کرمها و حشرات، زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی هم با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می کر...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۱۵ - ۱۱:۳۷ ( 2 نظر , 119 بازدید )

ایستگاه خدا قطاری که به مقصد خدا می رفت ، لختی در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت: مقصد ما خداست . کیست که با ما سفر کند؟ کیست که رنج و عشق توامان بخواهد ؟ کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟ قرن ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوا...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۱۵ - ۱۱:۳۱ ( 1 نظر , 107 بازدید )