فراموش کردم
رتبه کلی: 1762


درباره من
*تارا* (ELAI )    

شمعدانی

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۲/۱۶ ساعت 23:08 بازدید کل: 331 بازدید امروز: 330
 

توی مبل فرو رفته بودم و یکی از مجلات مدی که زنم همیشه می خرید رو نگاه می کردم.

چه مانکن هایی، چقدر زیبا و شکیل و تمنا بر انگیز!

 

زنم داشت با گلدان شمعدانی که همیشه گوشه ی اتاق است ور می رفت.

شاخه های اضافی را می گرفت و بر گهای اضافه را جدا می کرد.

از دیدن اندام گرد و قلمبه اش لبخندی گوشه ی لبم پیدا شد؛

از مقایسه او با دختر های توی مجله خنده ام گرفته بود.

....زنم آنچنان سریع برگشت و نگاهم کرد که فرصت نکردم لبخندم را جمع و جور کنم.

گلدان شمعدانی را برداشت روبرویم ایستاد گفت:"نگاه کن!

این گلها هیچ شکل رزهای تازه ای نیستند که دیروز خریده ام.

من عاشق عطر و بوی رز هستم؛

جوان،نورسته،خوشبو و با طراوت.

گلهای شمعدانی هرگز به زیبایی و شادابی آنها نیستند.

اما 

می دانی تفاوتشان چیست؟

 

در ریشه هایی که تو خاکند.

رز ها ریشه ندارند دوروزی به اتاق صفا می دهند وبعد پژمرده میشوند.

ولی 

این شمعدانی ها ریشه در خاک دارند.

سعی می کنند همیشه صفا بخش اتاقمان باشند."

چرخی زد و روی یک صندلی راحتی نشست.

کنارش رفتم و گونه اش را بوسیدم.

این لذت بخش ترین بوسه ای بود که به گونه یک گل شمعدانی زدم

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۲/۱۶ - ۲۳:۰۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)