فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4749


درباره من
دلم را مینوازم...در سازی...که پرده هایش را....دست غم کوک کرده است...
و نگاهم را نذر دلهایتان میکنم...
غربت پاک عاشقی را پاس میدارم...اینجا در این لحظه های رنگ به رنگ...
شاخه شاخه پائیز را می سرایم....
و قطره قطره ...غروب را میبارم...
تا...حس تنهائی را تقدیم تنهائی احساستان کنم....
.....به ...پناهگاه دلتنگیم ...خوش آمدید...
lllEND-LOVElll (END-LOVE )    

س ک و ت م ی ک ن م ت ا م ر ا ب ب خ ش ی

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۸/۲۵ ساعت 21:21 بازدید کل: 910 بازدید امروز: 167
 

 

 

 

 

جادوی سکوت

من سکوت خويش را گم کرده ام .

لاجرم در اين هياهو گم شدم .

من که خود افسانه ميپرداختم ,

عاقبت افسانه مردم شدم !

 

 

اي سکوت اي مادر فريادها !

ساز جانم از تو پر آوازه بود .

تا در آغوش تو راهي داشتم ,

چون شراب کهنه شعرم تازه بود .

 

 

در پناهت برگ و بار من شکفت ,

تو مرا بردي به شهر يادها ,

من نديدم خوشتر از جادوي تو ,

اي سکوت اي مادر فريادها .

 

 

گم شدم در اين هياهو گم شدم ,

تو کجايي تا بگيري داد من ؟

گر سکوت خويش را ميداشتم ,

زندگي پر بود از فرياد من ! 

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۸/۲۵ - ۲۲:۳۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)