چــه زيبــاست وقتـي ميفهمـي
کسـي زيــر ايـن گنبد کبــود
انتظــارت را ميـکشد
...
چــه شيــرين است
طعــم چنـد کلمــه کــه ميگــويد :
<< کجــايــي>> ...؟
....رفـــيــق تــنهايي من بــه ما هم سر بــزن
زندگيم قشنگ بود روزگار نذاشت . . .
بارون که مياد، انگار غم هاي دنيا هوار ميشه رو سر آدم
به سلامتي اعتماد كه المثني نداره! وقتي رفت ديگه رفته ...
خيلي سختِ نگه داشتن بغض پشت تلفن . . .!
مخصوصاً وقتي که ميخواي نفهمه . . .
هي قورتش ميدي . . .هي . .
اما آخرم چيکه چيکه اشکات گونه ها تو خيس ميکنه!
اون موقع اس که يهو تلفنُ قطع مکني. . .
بعدشم ميگي خودش قطع شد!
لعنت به خاطرات..... ديگر کم آوردم!
من و ته سيگار و پنجره نيمه باز
ماند ه ايم که کدام يک براي سقوط مناسب تريم؟
دست ، فـرامـوش نمـي کــند ...مي دانـي ؟
حـافــظه ي نــوازش ،
از جـنس ِ حـــرارت اسـت ...!
کاش الان باز معلمي بود و مي گفت يک انشا بنويس!
موضوع : روزگار خود را چگونه مي گذرانيد ؟
تا براش چند خطي درد دل کنم . . .
چشمهايم هنوز کودک اند
که شب ادراري دارند ؟
دردنيايي كه براي يك تكه سيب تمام بهشتيان زمين گير شده اند چه انتظار
غريبي است عدالت !!
آآآآآآآآآآي دل ِ ? تنهــــــــا که جـــــا موندي . . .
با تــــــــــوام!!!
هـــر جـــايي، جــــاي ِ مونــــدن نــيست...
اينـــــــــو بفهــــــــــــــــم!
هي غريبه ...!!
فراموش نکن...
روزي آشنا ترين آشنايان بودي...!
امشب تمام حوصله ام را
در يک کلام کوچک
در " تو "
خلاصه کردم
اي کاش ميشد
يک بار
تنها همين
يک بار
تکرار مي شدي !
تکرار .....
عکس هايت : هنوز برايم مي خندند . . .
هر روز به بهانه ي يک خنده ي جديد . . .
نگاهت مي کنم . . . ! ! !
مــَـن بـي تــو شعـــر خــواهــم نــوشت
تـــو بــي مـَـن چــِـه خــواهــي كــــرد ؟ ؟ ؟
اصـــلا" يــــادت هَست كــِــه نيستــَـم . . . ؟
انسانها هر از چند گاهي از جايي مي افتند
از لبه پرتگاه
از پا
از نفس
از اين ور بوم
. . . از دماغ فيل . . .
از چاله به چاه
از عرش به فرش
از چشــــم
از چشـــــــــــــــــــــــــــم? . . . !
به سلامتي خيام که گفت:
تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پر کن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه
فال مان هر چه باشد ....
باشــــــــــد ..
حالمان را درياب ..
خيال کن " حافظ " را گشوده اي و مي خواني ..
" مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد " ..
يا ..
" قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود " ..
چه فرقي مي کند ؟
فال نخوانده ي تو،
منــــــــم ...
به سلامتي اونايي که روزقيامت فقط زمين ازشون شاکيه اونم
بخاطرسنگيني معرفتشون
بي تفاوت باش ..
به جهنم !
مگر دريا مُرد از بيباراني ؟!
سيــــــــــر شدم . . .
بس که
ســـــــرد و گـــــــــــرم روزگار را
…
چشيدم !