جوان تريپ در دوران آغازين و پرهياهوي كسب و كار پرواز رشد و نمو يافت. تريپ در خانوادهاي از طبقه متوسط رو به بالا در سيبرايت از ايالت نيوجرسي متولد شد. پدرش در حوزه بانكداري و بورس درشهر نيويورك مشغول به كار بود و او نيز همچون ارنست وودراف توقع داشت پسرش از او پيروي كند. گرچه تريپ شاگرد فوق العادهاي نبود، اما توانايي خارقالعادهاي در به كرسينشاندن ديدگاههاي خود داشت. او دبيرستان را در پتستاون در پنسيلوانيا گذراند و در نهايت از مدرسه علوم شفيلد از دانشگاه ييل درسال 1920 فارغالتحصيل گشت. او در دانشگاه ييل به دو منبع ارزشمند دست يافت كه در بقيه مدت عمرش از آنها بهرهمند بود- اول تاييد شدن و مورد پذيرش واقع شدن حس عشق و علاقه وافر او به پرواز، و دوم مجموعهاي از دوستان بانفوذ. تريپ اولين دروس پرواز را در كالج گذراند و با گروهي از دوستانش كلوب پرواز ييل را تشكيل داد. آن دسته از دوستاني كه در كلوب پرواز به او پيوستند و تيم دانشگاه ييل را تشكيل دادند، افرادي عادي و پيش پا افتاده نبودند. آنها كساني بودند كه نامهاي خانوادگيشان بر تارك صنعت آمريكا ميدرخشد- ويتني، راكفلر، و وندربيلت.
تريپ با همراهي چند تن از دوستانش در دانشگاه ييل و در محيط كارش، هفت هواپيماي به جا مانده از جنگ جهاني اول كه مازاد بر نياز ارتش بودند را به قيمت هر كدام پنج هزار دلار خريداري كرد و خطوط هوايي لانگ آيلند را پايهريزي و تاسيس نمود.
پس از هجده ماه، تريپ كمپاني لانگ آيلند را فروخت و به دنبال فرصتهاي كارآمدتري در عرصه صنايع هوايي رفت.
گرچه لانگ آيلند موفقيت مالي چنداني به همراه نداشت اما براي تريپ دانش خوبي درباره مسائل اقتصادي اداره يك شركت هواپيمايي به همراه داشت. او با استفاده از اين دانش و تجربه و حمايتهاي مالي تني چند از دوستان بانكدارش، دومين شركت هواپيمايي خود به نام شركت حمل و نقل هوايي شرقي را راهاندازي نمود. زمان سال 1924 بود و در آن زمان دولت آمريكا درست در بحبوحه تصميمگيري در مورد اعطاي امتياز و عقد قرارداد مسيرهاي پست هوايي بود كه هزينههاي آنها نيز توسط دولت تامين ميگرديد. تريپ به شدت بر سر تصاحب قرارداد بوستون به نيويورك وارد مذاكره شد اما با توجه به سن كمي كه داشت (در آن زمان وي تنها بيست و شش ساله بود) مورد بياعتنايي قرار گرفت. او متوجه شد يكي از رقبا به نام كولونيال ايرلاينز در مورد فرآيند پيشنهاد قيمت براي شركت در مناقصهها، عملكرد بهتري دارد. كولونيال توسط مجموعهاي از چهرههاي سياسي، از جمله فرماندار كانتيكات، پشتيباني ميگرديد. تريپ توانست با كمك دوستان بانكدار بانفوذ و اعضاي هيات مديره سرشناس خود، اين دو كمپاني را در هم ادغام كند و كمپاني حمل و نقل هوايي كولونيال را پايهريزي نمايد.
با توجه به آن كه سرمايهگذاران اصلي و گردانندگان اوليه اين كمپاني تركيبي، هر كدام درگير انجام كارهاي تمام وقت ديگري بودند، تريپ توانست عنوان مديرعاملي كمپاني حمل و نقل هوايي كولونيال را به خودش اختصاص دهد.
يك سري اقدامات كسب و كار پرشور و بيپروا بود كه باعث بروز اختلاف نظر بين تريپ و حاميان مالياش گرديد. اگرچه او سعي ميكرد پشتيباني اعضاي با نفوذ هيات مديره را جلب كند تا بتواند پست خود را حفظ كند، اما در نهايت او از اين كمپاني كنار گذاشته شد. آن زمان سال 1927 بود و تريپ از كار بركنار شده بود.
تريپ باز هم سرخانه اول برگشته بود، او دست همكاري به سوي كورنليوس ويتني، ويليام وندربيلت و پرسي راكلفر دراز كرد تا يك شركت هواپيمايي جديد را به اتفاق هم راهاندازي كنند. تريپ با كمك ده حامي ديگر از جمله برادران لمان توانست سازمان هوانوردي آمريكا (AVCO) را با سرمايه 300.000 دلار تاسيس نمايد. از آنجا كه بسياري از قراردادهاي پست هوايي داخلي در آن زمان واگذار شده بودند، تريپ توجهاش را به حوزه بين الملل و به طور خاص به مسير پست هوايي كيوست به هاوانا معطوف نمود. تني معدود از شركتهاي ديگر كه از پشتيباني مالي خوبي هم برخوردار نبودند، از جمله خطوط هوايي پن امريكن نيز به عرصه بينالملل نظر داشتند. پن امريكن توانسته بود قرارداد مسير پست هوايي كيوست به هاوانا را به خودش اختصاص دهد اما از آنجا كه تجيهزات كافي در اختيار نداشت، قادر نبود به خوبي از عهده انجام ملزومات قراردادي خود برآيد كه اين مساله به اولين تبادل پست هوايي در 19 اكتبر سال 1927 منتهي گرديد. از دست دادن يك تاريخ حمل محموله باعث فسخ قرارداد ميگرديد. تريپ به حاميان پن امريكن كمك كرد تا اين تاريخ را از دست ندهند و در عوض توانست روابط محكمي را بين كمپاني خود و كمپاني پنامريكن به وجود آورد و در عمل آنها را با هم تركيب نمايد. باز هم او توانست براي يك بار ديگر، از طريق مهارتهاي مذاكره خود، سمت رياست اين دو كمپاني به هم پيوسته را به خودش اختصاص دهد.
پن امريكن سومين كمپاني هوايي تريپ ظرف مدت پنج سال به حساب ميآمد.
در دهه 1930، در حالي كه ساير كمپانيها با دوران ركود بزرگ اقتصادي دست و پنجه نرم ميكردند، تريپ با برقراري ارتباط مناطق غربي ايالات متحده با آسيا، توانست كسب وكار خود را گسترش دهد. همچنين توانست در سال 1933 ميزان اكثريت سهام سازمان هوانوردي ملي چين را نيز خريداري كند و كنترل آن سازمان را در دست بگيرد. او اين دو جهان را از طريق ارائه پروازهايي كه در جزاير اقيانوس آرام توقف ميكردند، به هم وصل نمود.
در سال 1935 قدرت موتور و ظرفيت سوخت آنها به حدي رسيد كه ميتوانستند مسير 8200 مايلي بين سانفرانسيسكو تا فيليپين را پرواز كنند.
با آغاز دهه 1940، و تنها سيزده سال پس از آغاز به كار كمپاني خطوط هوايي پن امريكن، تريپ توانسته بود يك شركت هواپيمايي واقعاً جهاني را ايجاد نمايد.
پنام در اكتبر 1958 با استفاده از هواپيماهاي بوئينگ 707 براي اولين بار به ارائه خدمات با هواپيماي جت در حوزه آتلانتيك شمالي پرداخت. در طي دهه 1950 نفوذ و قدرت پنام در حوزه پروازهاي بينالمللي به قدري قوي بود كه حتي تريپ پيشنهاد كرد اين كمپاني به يك كمپاني انحصاري تحت نظارت دولت تبديل شود. با رد شدن اين پيشنهاد از سوي دولت، رقابت در مورد پروازهاي مسافري بينالمللي شدت يافت، و پنام هم در شرايطي بود كه توان لازم براي اداره اين وضعيت را در اختيار نداشت.
پنام كه در طي ساليان متمادي تقريباً بدون رقيب به كار خود ادامه داده بود، دچار نوعي حس نخوت و تكبر شده بود. اين حس از بسياري جهات نشات گرفته از شخصيت خود تريپ بود او به هيچ وجه قدرت خود را به ديگران تفويض نميكرد.
اعمال نفوذ شديد و بسط و گسترش بيش از اندازه، سرانجام كار دست پنام داد و باعث شد در برابر رقابت شديد در بازار از پا درآيد. البته ميراث تريپ همچنان برجاي ماند، اما نه در قالب يك كمپاني، بلكه از طريق رشد و توسعه كل اين صنعت.
منبع: کتاب عصر آفرینان(آنتونی جی.مایو - نیتین نوریا)