he he heeeee...............

به یارو میگن: تا حالا لو رفتی؟ 

میگه: نه ردیف کن آخر هفته بریم!!! 

*** 

مجری: فامیل دور اون چیه دست بچته؟ 

فامیل: قشنگه آقای مجری؟ من واسش خریدم، اسمش خیلی سخته درست نفهمیدم تملت، تمبلت،... 

مجری: آخه بچه انقدری تبلت چه میدونه چیه؟ بچه داری چیکار می کنی؟ 

بچه: دارم پرینازو اد می کنم! 

مجری: فامیل این بچه الان باید بره بیرون بازی کنه، فعالیت جسمی داشته باشه، این چیزا به دردش نمی خوره... . 

فامیل: آقای مجری الان دیگه عصر ارتباطاته...این کارایی که شما می گین مال صبح ارتباطات بود، دیگه خیلی می خواست دیر باشه دو و نیم سه بعد از ظهر! 

(یهو بچه می زنه زیر گریه) 

فامیل: بابایی چرا گریه می کنی؟ 

بچه: پریناز تو ریلیشنشیپه!!! 

*** 

یارو داشت رادیو گوش می داد مجری گفت: مسیر بزرگراه همت به امام حسین(ع) بسته است. 

یارو میگه: عجب آدمیه! باشه بابا دیگه برا چی قسم می خوری؟!!! 

*** 

یه گروه آدم نشسته بودن به ترتیب هر کی یه عدد میگفت بقیه می خندیدن..و 

یکی میره ازشون میپرسه قضیه چیه؟ 

میگن: ببین ما حال نداریم جک تعریف کنیم براشون عدد گذاشتیم. حالا هر عددی رو میگیم همه میدونن چه جوکیه میخندیم... 

میگن حالا تو یه عدد بگو...میگه 287! 

میبینه یکی ولو میشهف یکی غش میکنه، یکی خودشو می زنه... 

میپرسه:چی شد؟ 

میگن: اینو تا حالا نشنیده بودیم!!! 

*** 

فلشم مونده بود تو ماشین، بابام با ماشین رفته بود بیرون... 

شب که اومد، آیفون رو زد. گفتم: کیه؟ 

بابام گفت: ام جی...درو باز کن زاخار!!! 

*** 

بعضیا رو پله برقی یه جوری ژست میگیرن میان پایین انگار همین الان پروازشون مستقیم از نیویورک نشسته!!!