فراموش کردم
رتبه کلی: 70


درباره من
=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=







حرفی ندارم پس توهم چیزی نگو.......



" پیام خصوصی ممنوع "








=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=





بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ*
لَا تَأخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَومٌ*
لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرضِ*
مَن ذَا الَّذِی یَشفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذنِهِ
*یَعلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِم وَمَا خَلفَهُم*
وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیءٍ مِّن عِلمِهِ*
إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرضَ*
وَلَایؤُدُهُ حِفظُهُمَاوَهُوَ العَلِیُّ العَظِیمُ *




=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=








به هر مطلبی نظر نمیدم ...





=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=








در کشا قـــــــوس حوادث حکما را مثلی است

در جهان هر عملی موجب عکس العملی است

هر که شد صرف ستـــــــــــم پیشگی اندیشه او

عاقـــبت بـــــــر کنــــد اندیشه او ریشـــــــه او

روز مظلوم اگر شوم و اگــــــــــر مشئوم است

روز ظالم به یقین تیره تر از مظـــــــلوم است .........


شعر زیبای آخوند ملا علی همدانی (ره)










=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=




الهی!

زخواندن نماز شرم دارم و از نخواندنش شرم بیشتر!


الهی!
خوشا آنان که همواره در بساط قرب تو آرمیده اند!!


الهی!
تو لبیک نگویی من کجا الهی گویم!!


الهی!
شکرت که فهمیدم که نفهمیدم و رسیدم که نرسیدم!!


الهی!
از دردم خرسندم که درمانش تویی!!


الهی!
در ذات خودم متحیرم چه رسد در ذات تو!


الهی !
اگر بخواهم شرمسارم و اگر نخواهم گرفتار!


الهی !
آن خواهم که هیچ نخواهم!





=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=



دست برداشته ام از توجه بی وقفه به حضور آدم ها...!

پرهیز می کنم از ثبت وجودهایی که ماندگاری ندارند!

برو بسلامت................




=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=




گاهی چه اصـــــرار بــــیهوده ای

ســـــت...

اثــــبات دوســــــت داشـــتنمان

به آدم ها ،

مــــــعرفت های بی جایمان...

مـــــهربانی کردن های الـــکیمان ...

بها دادن های بــــــیش از حدمان ...

تــــلاش های بی مورد برای حفظ

رابـــطه هایمان ........!

وقتی برای آدم های امروزی

خوبی و بدی یکی اســت .........






=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=





این روزها چقدر ساده تهمت می زنیم ،

غیبت می کنیم ،

سِّرِ کسی رو فاش می کنیم ،


خیانت می کنیم...


بعدش با دل خوش میریم

مشهد؛

کربلا؛

مدینه؛


ههههههه التماس دعااااااااا .......






=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=





عاقبت همه ی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت ......


ما که روی آن، دمی به همدیگر مجال آرامش ندادیم ........!





=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=





کافی است جای زخمت را بلد باشند ...

بهترین نمک هارا را برای زخمت درست می کنند...

همان هایی که از جان برایشان مایه گذاشتی........





=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=






فَستَعذ بالله مِنَ الشَیطانِ الرَجیم.....







=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=*=
سایه-91 (Emotional-girl )    

جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی.....(خواهش میکنم لطف کنید اگه نمی خونید ؛ نظر ندید)

منبع : پایگاه فرهنگی هنری تکناز
درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۱۷ ساعت 16:10 بازدید کل: 123 بازدید امروز: 121
 

......


بسم الله الرحمن الرحیم




......


همه ی ما آدما وقتی پا به این دنیا می ذاریم،

پاک و معصوم هستیم و تا وقتی بچه ایم و به قول بابا

از بزرگترهامون "آلوده شدن " رو یاد نگرفتیم،

پاک و معصوم باقی می مونیم؛

بدون اینکه فلسفه ی زندگی کردن و زنده بودن و اجتناب ناپذیری مرگ برامون معنی داشته باشه.

 

......

 

بزرگترین دغدغه مون اینه که بزرگ بشیم

تا بتونیم کفش های پاشنه بلند مامانمونو بپوشیم

یا موقعی که پشت فرمون ماشین بابامون نشستیم و داریم ادای رانندگی کردن درمی یاریم،

پامون به پدال های ماشین برسه.

ولی امان از وقتی که خدا مارو به آرزومون می رسونه

و ما بدون اینکه متوجه بشیم پا به دنیای آدم بزرگا می ذاریم.

 

 

اون موقع است که تازه متوجه می شیم

دنیا بزرگتر از اونیه که که توش فقط دل خوش کرد به یه جفت کفش پاشنه بلند

و حتی رانندگی کردن و ویراژ دادن تو خیابونا.

اون موقع است که یاد می گیریم

توی این دنیای بزرگ میشه خیلی کارا کرد و خیلی آرزوهای بزرگتر داشت.

آرزوهایی که برای رسیدن بهشون بعضی چیزارو یاد می گیریم...

 

......

 

به همدیگه دروغ می گیم ویادمون میره اونی که آرزوهامونو برآورده کرده دروغ گفتنو دوست نداره،چون فکری که آدما در موردمون می کنن برامون مهم تره.

چشمامون به جز عیب های همدیگه چیزی نمی بینه و فراموش می کنیم اونی که اون بالاست مارو از عیب جویی منع کرده،چون این جوری به قول پروین "عیب های عیان" خودمونو نمی بنیم و وجدانمون راحت تره.

با وجود اینکه می دونیم پر کاهی با خودمون به زیر خاک نمی بریم، به خاطر مال دنیا به هر کاری که عقل جن هم بهش نمی رسه دست می زنیم و فکر روز و شبمون اینه که نونمونو تو کوزه ی کی فرو ببریم تا لقمه ی چرب تری گیرمون بیاد.

 

......

 

از همدیگه متنفر میشیم

و زخم های عمیق و درمان ناپذیر به روح همدیگه وارد می کنیم

و از یاد می بریم ما هم جزئی از وجود خالقی هستیم

که سراسر محبت و دوست داشتنه،

چون اون لحظه به هر چیزی جز خدا فکر کردیم. 

 

......

 

با تمام وجود به یکی از جنس خودمون دل می بندیم ودر توهماتمون عاشق می شیم،

اشک می ریزیم،

شعر می گیم ،

می سوزیم

و خاکستر می شیم!

 

......

 

ولی در تمام این اوقات لحظه ای به فکرمون نمی رسه از خودمون بپرسیم که اگه واقعا عاشق بودیم پس چرا هنوز گناهکاریم؟!

چرا هنوز پامون رو زمینه؟!

چون هنوز متوجه نشدیم اونایی که تو شعراشون سیمای محبوب و نگارو تصویر کردن و کلامشون پس از گذشت قرن ها هنوز بوی تازگی می ده،

مقصودشون نه اونیه که ما خیال می کنیم،

که اگه این بود

اوناهم یکی می شدن مثل ما که بعد از مرگ جسم،

نامشون تنها در یاد تکه سنگی می موند و بس...

و بالاخره...

وقتی با قلبی پاره پاره و روحی خسته داریم از دنیا می ریم،

به این حرف که این دنیا گورستان آرزوهاست ایمان می یاریم

و هزاران پرسش بی جواب رو با خودمون به زیر خاک می بریم

که مهم ترینشون اینه:

اگه قرار نبود کام دل بگیریم اصلا چرا اومدیم؟

 

......

 

خدایا! همه مون تا خرخره زیر بار گناهانمون هستیم،درست!

همه مون یه جاهایی تو زندگیمون بوده که شاید در اون لحظات نام انسان شایسته و ... برازنده مون نبوده، درست!

واسه همه مون پیش اومده که گداهمّتانه دست یاری به سوی بنده ای ناچیز مثل خودمون دراز کردیم، درست!

 

......

 

ولی می دونم در همه ی این شرایط تو حتی لحظه ای مارو از نظر خودت دور نکردی و بنده پروری رو در حقمون تموم کردی.

حالا هم لطفی کن و آیینه ی دلمونو قابل بساز تا زنگار گناه ازش پاک کنیم و عاشقانه عکس تورو در اون نظاره کنیم؛

بدون اینکه وسوسه ی گاز زدن به سیب های بهشتی و نوشیدن جرعه ای از جویبار شهد و شیر و هراس از شعله های آتیش جهنم، دانه ی "دام سالوس و فریبی" که در سر راهمون پهن کردن بشه و تورو از ما بگیره...

 

......

 

بهمون عنایت کن تا حقیر و کوچک نمونیم

و وقتی داریم شمع تولدمونو فوت می کنیم

یا وقتی پای سفره ی هفت سین نشستیم و داریم تیک تیک ساعتو گوش می کنیم،

موقع زیرورو کردن دلمون برای بیرون کشیدن آرزوهای ریز و درشت،

بزرگی تو یادمون بیفته

و حیفمون بیاد از "تو" جز "تو" تمنایی بکنیم...

 

آمین.../

 

......

این مطلب توسط علیرضا رستمی کیا بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۱/۱۹ - ۱۳:۰۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
5
1 2 3 4 5


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)