«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)»
سلام مولای من؛
خبر از حالِ دلِ من داری؟
چندی ست هوای چشم من بارانی ست؛
هر خشتِ دلم بیانگر ویرانی ست؛
بیماریِ دوری از خراسان دارم؛
تجویزِ پزشک من، حرم درمانی ست ………
هر چند حال و روز زمین زمان بد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده
اینجا میان رفتن وماندن مردد است
اینجا مدینه نیست نه اینجا مدینه نیست
پس بوی عطر کیست که مثل محمد{ص} است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود
جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
هر جا دلی شکست به اینجا بیاورید
اینجا بهشت شهرخدا شهر مشهد است
جائی در این دنیا ؛
گدائان از همه غنی ترند .........
زیارتگاهِ ثروتی بی نهایت که رویا ها را به حقیقت می کشاند ...........
نقشه گنج نه توس ..........
که قلب عاشقان رضاست .......
نمی دانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمی دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبروی تو، بلا تکلیف می ماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا می زنم دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
هزارجور آدم ؛
با هزار خُلق و خَلقِ مختلف ؛
می آیند و در صفای صحنت مقیم میشوند ...........
چه فرق دارد برای تو اما ؛
نازِ آن مست ..........
یا نیازِ این دست ……...
وقتی که از کبوترها هم نمیگذری ..........
تو را با نام آهو می شناسند
رضای حضرت هو می شناسند
تمام رعیت ملک عظیمت
به نام شاه خوشرو می شناسند . . . . . .
قالَ امام رضا (ع):
در خراسان قطعه زمینی است که روزگاری محل آمد و شد فرشتگان خواهد شد
این زمین در خاک طوس است
و به خدا سوگند آن باغی از باغ های بهشت است.
هر کس مرا در آن زمین زیارت کند همچون کسی است که
رسول خدا را زیارت کرده باشد
و خداوند تبارک و تعالی برای او ثواب هزار حج و هزار عمره پذیرفته بنویسد
و در روز قیامت نیز من و پدرانم شفیع او خواهیم بود .......