|
سایه-91
(
![]()
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
172 بازدید امروز: 172
توضیحات:
روز دوّم ماه محرّم الحرام : ورود امام حسین علیه السلام به کربلا : مولایمان حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلای معلی شدند . در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد . امام پرسیدند : نام این زمین چیست ؟ گفتند: غاضریه نام دیگرش را پرسیدند گفتند : شاطئ الفرات اسم دیگری هم دارد ؟ گفتند : کربلا هم می گویند . در این هنگام حضرت آهی کشیدند و گریه شدیدی نمودند ........... و فرمودند : اللهم انی أعوذ بک من الکرب و البلاء عالم بزرگوار "سید بن طاووس" نقل کرده است که: امام علیهالسلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است. به خدا قسم زمین کربلا همین است . به خدا قسم اینجا مردان ما را می کشند ! بخدا قسم اینجا زنان و کودکان مارا به اسیری می برند ! بخدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود . ای جوان مردان ، فرود آیید که محل قبرهای ما اینجاست . ۱. ارشاد:ج۲ص۸۴قلائد النحور :جمحرم وصفر،ص۲۴ الوقایع و الحوادث :ج۲ص۸۹ مناقب ابن شهر آشوب :ج۴ص۱۰۵ جلاء العیون:۳۷۹ معالی السبطین:ج۱ص۲۸۵ ۲ از مدینه تا مدینه :ص۲۳۶ فیض العلام :ص۱۴۲ برگرفته شده از shohadairezvan.ir "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامهای "عبیداللّه بن زیاد" را از ورود امام علیهالسلام به کربلا آگاه نمود کاروان امام پس از حرکت و طی مسیری کوتاه به منطقهای رملی که با نخلستان و تپه ماهوری احاطه شده بود رسید. وقتی به آن جا رسیدند، حضرت فرمود: نام این زمین چیست؟ عرض شد: کربلا. حضرت فرمود: پروردگارا! از اندوه و بلا به تو پناه میبرم. سپس حضرت فرمود: توقف کنید و رحل اقامت بیفکنید. به خدا این جا محل خوابیدن شتران ما و جای ریخته شدن خون ما و قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در این جا حریم حرمت ما شکسته میشود و جدم همین را به من خبر داده است... سپس اصحاب امام پیاده شدند و حر و لشکرش هم در ناحیه دیگری مقابل امام پیاده شدند. حضرت در گوشهای نشست و به اصلاح شمشیر خود پرداخت در حالی که این شعار را میخواند ای روزگار! چه بسیار صبح و شام که صاحب و طالب حق کشته گشته و روزگار بدل نمیپذیرد و امور به خدای بزرگ بازمیگردد و هر موجود زندهای این راه را که من رفتم خواهد رفت. زنان حرم ناله سردادند ... ام کلثوم صدا میزد ای وای یا محمد، ای وای یا علی، ای وام مادرم، ای وای یا فاطمه، ای وای یا حسن، ای وای یا حسین، ای وای از بیچارگی بعد از تو یا اباعبدالله! هنگامی که قافله کربلا به منزل رسید و لشکر حر جلوی امام حسین (ع) و اصحابش را گرفت و خبر میرسید که از کوفه لشکر آماده آمدن به کربلاست، جریان واضح گشت و معلوم شد که حسین (ع) و یاران همراهش کشته میشوند. ابیعبدالله یارانش را جمع کرد و خطبهای خواند و پس از حمدوثنای الهی فرمود: اما بعد ای اصحاب من، میبینید که چه پیش آمده است. یعنی صحبت از کشته شدن است. خیلی مختصر میفرماید: از عمر ما به همین اندازه باقی مانده است. از آن جمله فرمایشات امام حسین (ع) است که میفرماید: آیا نمیبینید که کار به جایی رسیده که حق پایمال شده و به آن عمل نمیشود و باطل رواج یافته است و به معروف عمل نمیشود و از منکر نهی نمی گردد جا دارد که مومن آرزوی مرگ کند اما من مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با این ظالمها جز ذلت نیست. مقصود آن حضرت را اصحاب فهمیدند و اعلام جان نثاری کردند. خورشید خود را به معرکه رسانده و گرمای طاقتفرسایش امان همه را ربوده بود و تشنگی بر هر دو سپاه غلبه کرده بود امام (ع) دستور داد که به همه سپاه حر و اسبهای آنان آب بدهند و آنان را سیراب کنند و امام (ع) و یاران هم آب نوشیدند. همچنین در این روز امام حسین (ع) اولین خطبه خود برای سپاه حر را خواندند. آفتاب به وسط آسمان رسیده بود هنگام نماز ظهر بود. امام به حجاج بن مسروق جعفر امر کرد اذان بگوید: سپس امام (ع) با عبا، ردا و نعلین بعد از حمد و سپاس خداوند چنین فرمود: ای مردم، من از خدای شما و شما پوزش میطلبم من پیش شما نیامدم مگر وقتی که نامه هایتان رسید قبل از اینکه من شما را بیابم، نامههای شما به من رسید که ما را امامی نیست، شاید خداوند ما را بر هدایت مجتمع کند اگر بر همان گفتار هستید، من به سوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمانهای خود، آنگونه که من اطمینان یابم، به من قول میدهید به سرزمین شما وارد میشوم. آنها ساکت بودند به موذن گفته شد اذان را بگوید امام (ع) به حر گفت تو با یارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نیز به همراه تو نماز میخوانیم سپس امام با آنها نماز خواند. در این روز امام علیهالسلام به اهل کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد . حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود . اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند . زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید ، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود : "اللّهُمَّ اجعَل لَنا وَلِشِیعَتِنا عِندکَ مَنزِلاً کَریما واجمَع بَینَنا وَبَینَهُم فِی مُستَقَرٍّ مِن رَحمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛ خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی. بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست السّــــــــــلام ای سرزمین کـــربــــــلا السّــــــــــلام ای منــزل و مـــأوای مـا السّــــــــــلام ای وادی دلجوی عشق وه چه خوش می آید اینجا بوی عشق السّــــــــــلام ای خیمه گاه خواهـــرم قتلگـــــــاه جــــانگـــــــــداز اکبــــــــرم کــــــــــــربلا گــــــهواره اصغر تـــــویی مقتـــــــل عباس نـــــــــام آور تــــویی آمـــــــــــدم آغــــوش خود را بــــاز کن بستــــــــــر مـــهمان خود را ســاز کن ............... بأبی أنت و اُمـی و همه اجـدادم ؛ تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتـادم ......؟ اَلسَّلامُ عَلَی الحُسَینِ وَ عَلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وَ عَلی اَولادِ الحُسَینِ وَ عَلی اَصحابِ الحُسَینِ وَ عَلی عَباسِ الحُسَین اَلَلهُمَ ارزُقنا زِیارةِ اَلحُسَین فِی قَریبِ عاجل وَ شِفاعَتهَ فِی الآخِرَة .........
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۷/۱۳ ساعت 23:10
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|