فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 19144


درباره من
میلاد سلطانپور (Eshgsokhte )    

داستان من وعشقم

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۹/۱۳ ساعت 21:43 بازدید کل: 157 بازدید امروز: 155
 

سلام میخوام درمورد داستان زندگی خودم بگم 13سالم بود بایک دختری رفیق شدم دوستش داشتم اونم عاشق من بود خلاصه یک سال از رفاقت ما می گذشت وروز به روز عاشقتر میشدیم تو این یک سال حتی دستم بهش نخورد ولمسش نکردم باهم بیرون میرفتیم می‌گفتیم میخندیدند حتی مامانم هم میدونستن خلاصه سه سال گذشت روز تولدم بود چیزی گفتم نخره گفت چیزی نخریدم ولی یک هدیه بهت میدم که به هرچیزی می ارزه گفتم چی گفت بهترین بوسه دنیا خلاصه اون روز گذشت ویکی روز از مامانم اجازه گرفت بیاد خونه ما بشینیم اجازه گرفت واومدیم خونه ما دوتای گفتیم نخندیدیم دوساعته گذشت گفت دیره میرم گفتم باشه من وسایلشان را جمع کردم ببرم آشپزخانه به گوشیم اس اومد باز کردم دیدم نوشته اومدم خونتون عرضه نداری بهم دست بزنی.........نظر بدین بیشین می‌نویسم

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۴/۰۹/۱۳ - ۲۱:۴۳
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)