|
محمد.حسینی
(Fall )
آلبوم:
حرف دل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
66 بازدید امروز: 66
توضیحات:
جان اسنو برای جاسوسی از سپاه حریف ، با اونها دوست شد و وارد سپاهشون شد.با اینکه یک نگهبان بود و قسم خورده بود تا اخ عمر عاشق کسی نباشه با ایگریت رابطه برقرار کرد و بعدها مجبور شد از سپاهشون فرار کنه، بعد از شکست دادن سپاه حریف و کشته شدن ایگریت در اغوش جان: تورموند(دوست ایگریت):اسنو! جان:بله _دوسش داشتی؟ اون عاشقت بود... -بهت گفته بود؟ -نه هیچوقت...ولی همیشه درمورد کشتن تو حرف میزد،به خاطر همین من مطمئنم اون هنوزم عاشقت بود... Game Of Thrones
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۴/۰۲ ساعت 13:46
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|