صلح
چه کلام زیبائی شده بر ما مرهم جان و روان
در حضورش خوانیم سرودهای خوش الحان
کند آگاهی را از هرچه بدیست همانند گلستان
صلح و صفا سعادتیست برای ملل این جهان.
□
صلح بالاترین علم است برای طبیعت وانسان
چرا دانشگاههای صلح نداریم در این جهان
صلح هماهنگی همه علوم است با یک کلام
تا بسازیم ما آگاهیمان را همانند طبیعت باز.
□
صلح آن است که زمین را بدهیم نجات از شر
فیزیک مدعی است چهل بار نابود کند ای بشر
چه حماقتی درعلم وعالم که دهد همه را بر باد
اگرازعقل آید این شناخت بسوزانید آن را درجا.
□
اگراز شناخت علم آید این جنون بی مداوا
صلح شانسی ندارد جز در سراب و رویا
فیزیک مریض است با این خرافات بیجا
چه کند پناهنده است در فلسفه پوچ عقلها.
□
اقتصاد که خیلی مریض است درهمه جا
با فقر وغنی برده صلح را به زیرتیغ جفا
جنگ طبقاتی آورده بر سر یک لقمه نان
صلح درونی همه را برده از دل و جان.
□
اقتصاد نهی کند استثماررا در این جهان
جامعه شناسی دروغ گوید به ما شبیه آن
کوطبقات مختلف درجوامع کل این جهان
عجب دنیائی که گشته مسخ درطی زمان.
□
روانشناسی که نوکر گشته به هر دو بی امان
از فروید تا میشل فوکو دروغ گویند به جهان
مادر صلح که برابری اقتصادی است بدان
گشته به معنویات مجازی در نظر این جوان.
□
چه علمی که نداند روان چیست در کل جهان
با شوک الکتریکی بزداید صلح را در روان
اگراین حماقت علم باشد برانید ازمغز خودتان
پشیزی نیارزد که زند علم زنجیر به دستانتان.
□
چه علمی است که شده با کلمات ورد زبان
زندان و زنجیر دارد چو دیکتاتورهای زمان
همه را مریض بیانگارد بدون نام و نشان
رفتار را با روان اشتباه گرفته، آه چه خام.
□
صلح واژه سختی است بر علوم این زمان
چونکه حماقت شده نرمال برکل این جهان
سعادت در صلح است بر مردم این زمان
بنویسید بر پیشانیتان بزرگ در این جهان.
□
سرودهای صلح بخوانید با نوای بلند درجا
دست صلح به سوی هم چه دراینجا و آنجا
زبان صلح بیاموزید از کوچک تا بزرگ
جهان به صلح بگردانیم چو آرامش درون.
□
صلح شکوفائی آگاهی است در کره ما
گامی به سوی انسانیت است در ره ما
صلح تنازع بقایای طبیعت است بر ما
صلح علم انسانیت است جهت حفظ ما.
منبع: از کتاب شعرم نحت عنوان: هزاران هزار قلب