درباره من
اینکه نتوانسته ام یا
بهتر بگویم ...
عرضه ی خوشبخت کردن
یک دل را نداشته ام
هر لحظه پیش دلم، شرمنده ام..
.................................................
آدم ها همه می پندارند که زنده اند
برای آنها تنها نشانه ی حیات
بخار گرم نفس هایشان است
کسی از کسی نمی پرسد
آهای فلانی
از خانه دلت چه خبر؟
گرم است؟
چراغش نوری دارد هنوز؟