فراموش کردم
رتبه کلی: 3370


درباره من
اینکه نتوانسته ام یا

بهتر بگویم ...

عرضه ی خوشبخت کردن

یک دل را نداشته ام

هر لحظه پیش دلم، شرمنده ام..

.................................................
آدم ها همه می پندارند که زنده اند

برای آنها تنها نشانه ی حیات
بخار گرم نفس هایشان است
کسی از کسی نمی پرسد
آهای فلانی
از خانه دلت چه خبر؟
گرم است؟
چراغش نوری دارد هنوز؟
دوست داشتن
امشب از آسمان دیده ی تو روی شعرم ستاره می بارد در زمستان دشت کاغذها پنجه هایم جرقه می کارد شعر دیوانه ی تب آلودم شرمگین از شیار خواهشها پیکرش را دو باره می سوزد عطش جاودان آتش ها آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست...
تاریخ درج: ۹۶/۰۷/۱۲ - ۱۷:۰۸ ( 1 نظر , 114 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات