دیگه ظهر شده بود از صبح رو مبل لم داده بودم گشنه هم بودم. چشمم به تلویزیون بود ،ولی
نمی دیدمش فکرم رو فشار میاوردم تا بالاخره بتونم این جدول رو برای اولین بار تا آخرش حل کنم. پای آبروم در میون بود با دوستام شرط بسته بودم و قول شرف هم داده بودیم که خودمون حلش کنیم و تقلب نکنیم ، من هم که وجدانم مثل یک معلم همیشه جلوم هستش و نمیتونم در برم.
اینقدر فکر کرده بودم که مغزم توی سرم گرم شده بود. آخرای جدول بود فقط چند کلمه .
اما این یکی رو اگه بفهمم دیگه تمومه . با خودم غر ولند می کردم.
بزار ببینم از عمودیش: کمان دارد؟ ...
فهمیدم . فهمیدم: زه . زه .
اینم دوحرف "ز"و اینم "ه" آخی اما این دیگه چی میشه!
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.