یه عده هستند که خیلی زبان درازند امان از دست اینها!!!!
زبان اینها رو باید ...
عده ای هم هستند که در زخم زبان زدن استادند
اینان کاری با تو میکنند که باید زبانشان را از حلقوم شان
در بیاوری و بذاری کف دستشان
عده ای هم بجای اینکه با زبانشان حرف بزنن
با آن کارهایی دیگر میکنند ...
انصافا ولی عده ای هستند که زیپ زبانشان در اختیارشان است
یه عده هم هستند که هنوز زبان بسته اند
ولی در آخر زبانی وجود دارد که شاعر در باره آن
فرموده است:
"اِله بَندم اِله بَندم بیر شیرین دیله بَندم"
(ela bandam ela bandam bir shirin dile bandam)
چنان اسیرم چنان اسیرم که اسیر زبانی شیرین هستم
در آخر هم شعری از سایه:
زبان نگاه
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست
سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست