فراموش کردم
رتبه کلی: 1918


درباره من
سلام به دوستان.مهندس گیاهپزشکی ازدانشگاه سراسری اردبیل(محقق)هستم وتخصص در باب پرورش قارچ خوراکی و تشخیص آفات و بیماریهای گیاهی وباغی وکنترل بیماریهای سالنهای تولید قارچ را دارم.دوستان اگه به کمک این حقیر نیاز داشتن به ایمیلمABALFAZLIOON4547@yahoo.com پیام بدن من در خدمتم.یا علی...
محمدرضانصیری (GARCHEMIANE )    

آرامش سنگ یا برگ؟

درج شده در تاریخ ۹۰/۰۳/۲۹ ساعت 22:45 بازدید کل: 293 بازدید امروز: 63
 
مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود.

 

 
 
استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش

 

 

نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت:" عجیب آشفته ام و همه

 
 

چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این

 

آرامش را کجا پیدا کنم؟"

 

استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و

 

گفت:" به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می

 

سپارد وبا آن می رود." سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت

 

و داخل نهر انداخت . سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق

 

آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت.

 

استاد گفت:"این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی

 

جریان آب غلبه کند و درعمق نهر قرار گیرد.حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ

 

را می خواهی یا آرامش برگ را!"

 

مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت:" اما برگ که آرام نیست. او

 

با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست!؟

 

لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان

 

دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!"

 

استاد لبخندی زد و گفت:" پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری

 

زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم

 

داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده."

 

استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی

 

کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع

 

خداحافظی مرد جوان ازاستاد پرسید:" شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را

 

انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟"

 

استاد لبخندی زد و گفت:" من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق

 

رودخانه هستی به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای

 

هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل

آشوب نمی شوم. من آرامش برگ را می پسندم
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۳/۲۹ - ۲۲:۴۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)