در این یادداشت سعی می کنم به غلط های مصطلحی که در مورد زندگی مولانا در ترکیه رایج است بپردازم.
• رباعی معروفی ابوسعید ابوالخیر
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بتپرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ
یکی از رباعی های بسیار معروفی که در ترکیه بارها به نقل از مولوی خوانده می شود[به ویژه از طرف نخست وزیر] مربوط به ابوسعید ابوالخیر است.
در کتاب خرابات، نوشته ضیاء پاشا تصریح شده که این رباعی متعلق به ابوسعید ابوالخیر از صوفیان آسیای میانه است.
این موضوع ناشی از اشتباه نجات بیک مسئول کتابخانه درگاه قونیه است.
بسیاری از رباعیاتی که در دیوان کبیر شمس ثبت شده نیز متعلق به مولانا نیست.
آنها اشعاری هستند که سایر صوفیان به استقبال از رباعیات یا غزلیات مولوی سروده اند و در دیوان ثبت شده است. تعداد رباعیات منتسب به وی در دیوان کبیر به روایت عبدالباقر گلپیناری 43561 بیت است که این اشعار به 18 و یا 21 شعر مختلف تعلق دارد. یک سوم آن متعلق به مولوی است.
• آیا مولانا دهری بود؟
اندیشمندان اسلامی به سبب برخی اشعار از مولانا دل خوشی ندارند و او را دهری و بی دین می پندارند و یا معتقدند مولانا مشرب دیگری از دل اسلام تولید کرده است.
اما در حقیقت مولانا یک مسلمان سنی و معتقد است. او دردیباچه مثنوی، این اثر خود را کشاف القرآن یعنی گشاینده رمزهای قران معرفی کرده است. محمدتقی جعفری از مولوی شناسان معاصر می گوید در مثنوی بیش از 2200 ارجاع به قرآن وجود دارد که فهم درست آنها مراجعه به قرآن ضروری است. در یک پژوهش دیگر هادی خیری این رقم را به 6هزار می رساند.
از همین روست که در چاپ سنگی مثنوی در هندوستان آن را قرآن فارسی نامیده اند. ...
• محل تولد؟
یک اشتباه رایج دیگر در خصوص مولانا مربوط به مکان تولد وی می باشد. گفته می شود مولانا در 6 ربیع الاول 604 مصادف با 1207 در شهر بلخ واقع در افغانستان متولد شده است. به این دلیل برخی از نویسندگان به وی جلال الدین بلخی می گویند. آژانس توسعه و همکاری ترکیه نیز به همین دلیل در حال تاسیس رستوران های بزرگ و زنجیره ای به اسم مولانا در این شهر است.
اولین بار عبدالباقی گلپناری در زندگی نامه مولانا به علت برخی تناقضات، به این نتیجه رسید که تاریخ تولد مولانا 5-10 سال پیشتر از آن تاریخ است.
علاوه براین محل تولد مولانا نه بلخ بلکه روستای وخش در تاجیکستان است.
همانطور که بهاالدین ولد در رساله معارف خود چنین عباراتی دارد: «زمانی که ما در وخش بودیم...». مولوی نیز در جلد ششم مثنوی در شعری حسرت و دلتنگی خود را نسبت به وخش بیان می کند.
• دیدار با عطار نیشابوری؟
یک اشتباه رایج دیگر در خصوص ملاقات مولانا با عطار در 10 سالگی است.گفته می شود هنگامی فرار از حمله مغول،پدر وی با عطار ملاقات کرد و عطار پیش بینی کرد فرزندش در آینده به جایگاه بلندی خواهد رسید و یک جلد از اسرارنامه را به وی تقدیم نمود.
در حالیکه نه پدر وی بهاءولد و نه خود مولانا و نه فرزندش سلطان ولد و نه در کتاب سپهسالار که 40 سال بعد نوشته شد و نه در آثار احمد افلاکی که یک سده بعد از مرگ او نوشته شده است، به این دیدار اشاره نرفته است.
این ادعا برای اولین بار 200 سال پس از درگذشت مولوی مطرح شده است. هیچ منبع دست اولی برای تایید این دیدار وجود ندارد. افزون بر این منطقی نیست اگر تصور کنیم که بهاء ولد که قصد داشت خود و خانواده اش را از خطر حمله مغول برهاند از قلب فاجعه یعنی نیشابور عبور کرده باشد. احتمال قوی برای این سفر، انتخاب مسیر مرو- هرات- بغداد است.
• مولانا، ایرانی ،ترک یا رومی
مولانا از این سبب که در یکی از ممالک ایرانی یعنی خراسان دیده به جان گشاده است ایرانی و شاعر پارسی گو شناخته می شود. از سوی دیگر به سبب این رباعی ترک نیز شناخته می شود:
بیگانه می گویید مرا زین گویم
در شهر شما خانه خود می جویم
دشمن نیم ار چند که دشمن رویم
اصلم ترک است اگر چه هندی گویم
از نظر برخی در این ابیات هندی در واقع استعاره از فارسی است اما این عقیده درست به نظر نمی رسد زیرا در آن دوران کسی در قونیه به خاطر پارسی گویی مورد سرزنش قرار نمی گرفت.
فارسی زبان رسمی دولت سلجوقی بود. اما برعکس در واقع در اینجا تُرک استعاره از معشوق زیبا روی است و معنای حقیقی ندارد. اصطلاح هندو در اشعار فارسی نیز به معنی سیاه ، تاریک و زشت تعبیر می شود. شاید منظور مولانا این بود که علیرغم ظاهرم درون زیبایی دارم. حافظ شیرازی نیز از این مفهوم در غزلیاتش استفاده می کرد: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را/ به خل هندویش بخشم سمرقند و بخارا را.
اما مولانا در دیوان کبیر شمس پاسخ خوبی به ترک ها،افغانی ها و تاجیک ها دارد که قصد مصادره اش را دارند، داده است.
گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی/ از نقش تو است ای جان اقرارم و انکار
* منبع روزنامه آرمان/ ترجمه سالار سیف الدینی
*عایشه حُر،محقق،روزنامه نگار و پژوهشگر برجسته تاریخ ترکیه است. وی در جامعه روشنفکری ترکیه به عنوان روشنفکری دگراندیش و ساختارشکن شناخته می شود که سعی دارد با پیش داوری ها،تعصبات و افراطی گری مقابله کند و در این راه از تاریخ کمک می گیرد. وی علاوه بر تدریس در دانشگاه در فضای عمومی به ویژه شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها حضور پررنگی دارد. صفحات هفتگی وی در روزنامه های طرف و رادیکال که با توجه به رخدادهای روز به شکافتن ابعاد تاریخی موضوع می پردازد یکی از پرخواننده ترین ها است. در این مقاله عایشه حر به مفروضات غلط اما رایج جامعه ترکیه در خصوص مولانا می پردازد و به ویژ تاکید دارد که مصادره مولانا از سوی ترکیه امری است که از منظر تاریخی محل اشکال و تردید است.