از جمله ایرادات زرتشتها به ما کشتارهای امام علی(ع) است.
قابل توضیح است که نه همیشه کشتن بد است و نه همیشه خوب. گاهی کشتن بلکه کشتار نه تنها بد نیست بلکه از بهترین کارهاست و ممکن است کشتن یک نفر برابر با عبادت همه ی جن و انس باشد.
فرض کنیم دشمنان ایران با حمله به کشور ما بخواهند نقشه ی ایران را از زمین محو کنند؛ چنانکه صدام چنین قصدی داشت. آیا هیچ عاقلی خواهد گفت: کشتار این دشمنان کاری ناشایست است؟ آیا هرکه بیشتر بکشد بهتر نخواهد بود؟ آیا ایرانی ای که هزار نفر از دشمن را کشته در نظرمان عزیزتر از کسی نخواهد بود که یک نفر را کشته؟
بی تردید انسان های زیاد به دست شخص حضرت علی(ع) کشته شدند اما باید ببینیم چرا حضرت آنها را کشت؟ اگر بتوان ناحق بودن این کشتارها را نشان داد، ایراد وارد است اما کسی که از علت کشتارها خبر ندارد یا اینکه نمی تواند بی جا بودن آنها را اثبات کند، نمی تواند کشتارها را زیر سؤال ببرد. مگر کورش و داریوش و انوشیروان عادل کم کشتند؟ پس چرا اینان در نظر منتقدان امام علی(ع) عزیزند؟