بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن (ژان دلابرویه)
اخیراً شهروند خبرنگاری که البته تا کنون نه نامی از نشریه ی مورد ادعای وی در این شهرستان دیده شده و نه مطلب و خبری از او در نشریه ی متبوعش به چاپ رسیده، با شیوه ی قرآن به نیزه کردن در پی به اصطلاح نقد نشریات شهرستان برآمده است!
شخص مذکور از کارت خبرنگار گیرندگان کیلویی! دو هفته نامه ای کاملاً گمنام می باشد که بنا به اظهار مدیر مسئول نشریه ی مذبور تا به امروز تنها یک خبر از وی در نشریه دریافت شده که آن خبر هم تأئیدیه چاپ نگرفته و نتیجتاً به چاپ نرسیده است!
در ضمن دو هفته نامه ی ذکر شده-باز بنا به اظهارات مدیر مسئول محترم آن- بنا به مشکلات مالی تبدیل به گاهنامه شده و هر از گاهی به چاپ می رسد.
با این پیش درآمد ادامه ی متن را با پرداخت به هیجانات اسپندروی آتش گونه ی وی در متن منتشر شده اش ادامه می دهیم؛ وی که به اسم نقد در واقع خواهان تخریب عملکرد نشریات سطح شهرستان میانه است، تقریباً تمامی نظرات و پرسشها را در متن خود بی جواب گذاشته و با این کار ظاهراً خود را نسبت به تعداد نشریات موجود در زیستگاهش هم بی علم قلمداد می کند!
در شق نخست این بررسی باید پرسید که میانه چند نشریه دارد و چه تعداد از نشریات-تأکیداً نشریه نه ویژه نامه- به طور مستمر فعالیت دارند؟! و اساساً بحث نقد و بررسی که مطرح می شود دربر گیرنده ی کدام نشریات موجود است؟
با این زمینه ی مطرح شده نکاتی در باب دو مطلب منتشر شده از ایشان را زیر ذره بین نقادی می برم تا عیان شود چه کسی باید بیشتر زیر تیغ جراحی انتقاد قرار گیرد.
در مطلبی با عنوان " (بررسی و نقد نشریات در سطح شهرستان میانه ) قسمت دوم" منتشر شده از ایشان، انگشت بر مشکلات مالی نشریات گذارده و آنان را به کمبود منابع مالی محکوم می کند و بجای اینکه مسئولین ذی ربط را محکوم به عدم حمایت از مطبوعات کند این را شرمی برای نشریاتی می داند که تنها با هزینه ی شخصی آنان به چاپ می رسد در حالی که باید به این امر افتخار کرد. این در حالی است که نشریه ای که خود این شهروند از آن کارت خبرنگاری دریافت کرده است صراحتاً به وجود مشکلات مالی در نشریه ی خود معترف اند! یعنی به بیان بهتر مشکلاتی که مجموعه ی خود این شخص در آن غرق شده است را نادیده گرفته و کمبود منابع مالی نشریات شهرستان در چاپ را کوتاهی نشریات میانه در پیشرفت بر می شمرد!
یادآور می شوم وقتی نشریه ای مطلبی از نگارش ها و خبرهای خبرنگار خود را به چاپ نمی رساند و انتشار نمی دهد، چند معنی بیش، از این حرکت متبادر نمی شود؛ 1) احتمالاً آن نشریه اصلاً به چاپ نمی رسد و صرفاً فعالیت اسمی(نه رسمی) دارد!
2) اگر هم به چاپ می رسد به قدری مشکلات مالی در آن نشریه بیداد می کند که فرصت چاپ مطالب کلان هم از آن سلب شده چه رسد به چاپ اخباری در سطح چند عکس از ماهی پزی سنتی!
3) با فرض اینکه این نشریه متمکن هم باشد، مطالب و اخبار خبرنگارشان اصلاً مورد تأئید خود نشریه نمی باشد-یا به لحاظ نگارش یا به لحاظ محتوا و ارزش خبری- چه رسد به اینکه سخن از چاپ آن به میان آید!
حال با بازگشت به اینکه شخص بیمار نمی تواند نسخه ی مداوای دیگران را صادر کند باید افزور که این دسته از افراد اگر به دنبال راه حلی برای بهبود کیفیت در نشریات هستند و یا خواهان به چالش کشیدن روندی نامتعارف(حتی از روی غرض)، باید چشم شسته و باز کرده به خود و مجموعه ی خود بنگرند و از "ترفند عوام فریبی با برجسته کردن برخی از نقصان های طبیعی و لیبل زدن به دیگران برای پنهان کردن حفره های خود" بپرهیزند.
اما ای کاش ماجرا به اینجا ختم می شد و وی به این هیاهوهای .....خود بسنده می کرد. این شخص با سواد نداشته ی خود در عرصه ی نگارش حتی از بیان مطالب نیز عاجز بوده و برای تهیه متن منتشر شده اش دست به دامان جستجوگر گوگل شده و تمام یافته های خود از گوکل را بدون حتی پاره ای تغییر به اسم خود منتشر کرده است!
و نه تنها در بالا دست خود را به اتهام و جملاتی بی اساس آلوده، اینبار با سرقت مطالب از برخی وب سایت ها و مقالات اینترنتی با موضوعیت "بررسی و نقد نشریات و مطبوعات محلی" به زورِ قلم دچار گشته و به بیان دیگر چون حرفی برای گفتن نداشته با کپی کردن مطالب از وب سایت های مختلف و چسباندن آنها به هم نقش میکسر را در تهیه متن عهده دار شده است، این است که با مطالعه ی متن وی براحتی میتوان به آشفتگی و بی چارچوب بودن متن پی برد.
اینکه شخصی سخنی برای گفتن ندارد و صرفاً برای در صحنه ماندن به ریسمان توهمات چنگ می زند چه دلیلی می تواند داشته باشد؟! آیا متون این چنینی مأموریتی از طرف مخالفانی است که تاب دیدن زبان گویای مردم بودن را ندارند لذا با هزینه کردن جوانان ساده لوح استفاده ی ابزاری ازآنان می کنند؟
در صحنه ماندن به هر طریقی- از سرقت مطالب از اینترنت گرفته تا ...- تا کی می تواند اهانت به آگاهی عمومی مردم نجیب و ستار میانه باشد؟
تصویر و لینک تعدادی از صفحات و وب سایت هایی که مطلب این شهروند از آنها کپی شده است و به اسم نقد شخصی به خورد مردم داده می شد.
http://www.kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/Print/?Id=30147



http://www.kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=30147#Title=%0A%09%09%09%09%09%09%09%09مطبوعات محلی دچار معضلی به نام دلالیسم شده اند%0A%09%09%09%09%09%09%09


http://harfenagofte.blogfa.com/post-63.aspx


http://www.kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/Print/?Id=30147


بنا به ملاحظاتی از بیان حقایق دیگر-فعلاً- امتناع کرده و آن را به بخش بعدی متن در آینده ی بسیار نزدیک موکول می کنم.
ادامه دارد...
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
اما نمی توان به اسم تحقیقات پیرامون مطلبی و نیز به اسم کسب اطلاعات، مطالب دیگران را به اسم خود منتشر کرد. کما اینکه این کار مسبوق به سابقه بوده و پیش تر نیز در مورد مطلبی مربوط به آقای فراز احمدی هم اتفاق افتاده بود.
http://www.gaflannews.ir/archive/notes/Note/24614-پایگاه-اطلاع-رسانی-میانا-؛-اول-اخلاق-رسانه-ای-بعد.html
حمید.محمدی: حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که فردی برای کسب اطلاعات و افزایش آگاهی در زمینه ی نگارشی خود به وب سایت های مختلف سر می زند باز تا بدین جا قابل قبول است. اما نمی توان به اسم تحقیقات پیرامون مطلبی و نیز به اسم کسب اطلاعات، مطالب دیگران را به اسم خود منتشر کرد.
بگذریم
اما از انجا که شما خود رو نخود هر آشی می کنید منتظر نخود بازیتون بودم.
هفته نامه ی قافلان هم همانند تمامی نشریات دیگر ایراداتی دارد اما اینکه ما بخواهیم نقصان های خود را بر دیگران صادق بدانیم خطاست و ما با این خطا کاری ها مخالفیم.
در ضمن آنچه شما از آن بعنوان تخریب یاد می کنید برداشتی است پر بی راه، چرا که من در این نگارش صرفاً به واکاوای مطالب منتشر شده در قالب نقد پرداخته ام و به هیچ عنوان نظر شخصی در متن بنده وجو ندارد-فعلاً-
این متن به بسط مطلبی پرداخته است که بی هدفی در آن موج میزده است.