فراموش کردم
اعضای انجمن(187) ارتباط با مدیریت انجمن طریقه آپلود عکس ، فیلم وموسیقی میانالی از نگاهی متفاوت طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطلب
جستجوی انجمن
وحید-محمدزاده (Hell-Boy )    

داستانی از جنس حقیقت ( شنل قرمزی )

منبع : http://miss-chadory.mihanblog.com
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۲/۰۸ ساعت 13:19 بازدید کل: 144 بازدید امروز: 144
 



ساده بود اما رنگ پالتوی قرمزش از چند کیلومتری فریاد می زد.ناخن هایش را با پالتویش ست کرده بود.
16 سال بیشتر نداشت،پچ پچی از پشت سرش شنید،گمان برد همان تیکه های همیشگیست که میشنود.
اما سمج بودن صداها او را آزار میداد،برگشت و نگاهی به پشت سرش انداخت...
4 پسر دنبالش بودند و مدام می خندیدند و صدایش می کردند....
تنها صدای پسران نبود که آزارش میداد،سنگینی نگاه مردم اورا هر لحظه بیشتر خرد می کرد.
قدم هایش را تند کرد ولی فایده ای نداشت...
پسری همسن و سال خودش با شلواری کهنه و آویزان و قیافه ای به هم ریخته او را صدا می زد.
دوید...خیلی سریع...نمیدانم چند سنگ فرش خیابان را پشت سر گذاشت تا رهایش کردند.
امروز صبح وقتی دوباره میخواست به بیرون برود،نگاهی به پالتوی قرمزش انداخت و مکثی کرد.
به گمانم برای همیشه کنارش گذاشت..


تـــو بآ   چادُرَت    رآحت   بآش...

گُرگهـــــــــــــــــــآ همیشــــــــــــــــه به دُنبآلهــــ...

شِنِل قِرمــــــــــــــــزی هستــَند!
این مطلب توسط علی مسعودی* بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۲/۰۸ - ۲۰:۳۱
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)