و من از شیعه عاشقتر نمیشناسم. گویا که سرشت شیعه با محبّت آل اللَّه درآمیخته و جام وجودش از شراب طهور عشقشان لبریز گشته است.
برگ برگ تاریخ گواه این مدّعاست و من خود، اوج دلدادگی را، عشق خالصانه را، شیرین ترین دردها را، لطیف ترین مفاهیم را، آسمانی ترین نمازها را و زیباترین مرگها را در برگهای معطّر دفاع مقدّسمان دیدهام. عطر این دلدادگی با مشام جان ما آشناست. من و تو هرگز وجودی سبزتر از وجود پیامبر، صلّی اللَّه علیه وآله، ندیدهایم و آرزویی بزرگتر از نگاه محبّت آمیز او نداشته ایم. من و تو هرگز بی یاد امام المتّقین علی، علیهالسلام، برنخاسته ایم. سالهاست که سینه مان در اندوه مظلومیّت زهرای اطهر، علیهاالسلام، فشرده گشته و آه جگرسوزمان در مصیبت فرزندش امام مجتبی، علیهالسلام، غبار اندوه در فضا پراکنده است و سالهاست که سرخی شفق و شبنم صبحگاه، در سکوتی غریب، هر روز دردنامه کربلا را برایمان تکرار میکند و سالهاست...
خدایا؛ به جان پیامبر، صلّی اللَّه علیه وآله، که عزیزترین جان است و نام علی، علیه السلام، که بلندترین نام است و به نور وجود زهرا، علیهاالسلام، و آخرین شعاع این نور عظیم، مهدی فاطمه، علیه السلام، به اشکهای عاشقترین بندگانت در لیلةالقدر که عطر و بوی کوثر را به مشام میرسانند و به لحظه پرواز شهیدان که سرّ آن را جز خالصان درگاهت ندانند وجودمان را چنان از این عشق برافروز که جز تو را نبینیم و جز تو را نخواهیم.
آمین |