فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 1653


درباره من
*علیرضا* (JEYSON )    

از شواليههاي معبد تا مصر باستان

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۱۲ ساعت 18:09 بازدید کل: 271 بازدید امروز: 137
 

از شواليه‌هاي معبد تا مصر باستان
جنگجويان صليبي
بيشتر مورخان «فراماسونري» متفق القول بر اين باروند ه مبدأ اين سازمان به جنگ‌هاي صليبي باز مي‌گردد. اگرچه فراماسونري به طور رسمي در اويل قرن هيجدهم ميلادي در انگلستان بنا نهاد شد، اما ريشه‌ها و مبادي آن به جنگ‌هاي صليبي قرن داوزدهم باز مي‌گردد. در نقطه عطف حايت آشناي فراماسونري دسته‌اي به نام «شواليه‌هاي معبد» قرار دارد.
برخلاف آنچه بسياري بر آن اصرار مي‌ورزند، جنگ‌هاي صليبي نه اردوشي نظامي با هدف گسترش مسيحيت، بله تنها با اهداف مادي صورت پذيرفتند. در دوره‌اي ه اروپا فقر شديد و بيچارگي مفرط را تجربه مي‌رد، اميابي و رفاه شرق، به خصوص مسلمانان خاورميانه توجه اروپاييان را به خود جلب نمود. اين وسوسه، رونمايي از مذهب به خود گرفت و به سمبل‌هاي مسيحي مزين گرديد. در عين حال انديشه جنگ‌هاي صليبي از ميل به منافع مادي و دنيايي متولد شده بود و اين، علت تغيير رويرد مسيحيان اروپا از سياست‌هاي صلح‌طلبانه در دوران اوليه تاريخشان به تجاوزهاي نظامي ويرانگر به شمار مي‌رفت.
بنيان‌گذار جنگ‌هاي صليبي «پاپ اربن دوم»1 بود. وي در سال 1095 م مجلس «لرمونت» را ه اصول صلح‌طلبانه پيشين مسحيت در آن مترو گرديد، فرا خواند. دعوت به جنگ با نيت به چنگ آوردن سرزمين‌هاي مقدس از دست مسلمانان اعلام گرديد و در پي آن لشگر بزرگي از صليبيان تشيل شد ه سربازان نظامي و ده‌ها هزار نفر از مردمان عادي آن را تشيل مي‌دادند.
مورخان بر اين باورند ه اقدام اربن دوم با انگيزه خنثي ردن يي از رقباي طالب سمت پاپي صورت پذيرفت. به علاوه شاهان اروپا، شاهزادگان، اشراف و ديگران در حالي دعوت پاپ را با شور پاسخ گفتند ه مقصودي جز اغراض دنيايي نداشتند.
بنا به گفته «دونالد وئلر» از دانشگاه ايلينوي:
شواليه‌هاي فرانسوي به دنيال زمين‌هاي بيشتر بودند. تجار ايتاليايي اميدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورميانه توسعه دهند شمار وسيع مردم بي‌نوا تنها براي فرار از سختي زندگي روزمرة خويش به هيئت اعزامي پيوستند.2
اين جمعيت حريص در راه خود به شرق بسياري از مسلمانان و حتي يهوديان را به اميد يافتن طلا و جواهرات، قتل عام ردند. صليبيان حتي شم قربانيان را براي يافتن طلا و سنگ‌هاي قيمتي ه گمان مي‌ردند آنها را در قبل از مرگ بلعيده‌اند، پاره مي‌ردند.
گروه مختلط چند چهرة صليبيان پس از سفري طولاني و سخت و غارت و قتل عام وسيع مسلمانان در سال 1099 به اورشليم رسيد. شهر اورشليم در پي محاصره‌اي ه پنج هفته ادامه داشت، سقوط رد و صليبيان به آن وارد شدند. جهان به ندرت شاهد بي‌رحمي و وحشي‌گري مانند آنچه صليبيان انجام دادند، بوده است. آنها همة مسلمانان و يهوديان شهر را به دم شمشير سپردند. بر اساس سخنان ي تاريخ نگار:
آنها همه اعراب و تر‌هايي را ه مي‌يافتند - چه مرد و چه زن - مي‌شتند.3
ارتش صليبيان طي دو روز 40000 مسلمان را با وحشي‌ترين شيوة ممن به قتل رساند. يي از صليبيان به نام «ريموند» به اين خشونت چنين مباهات مي‌ند:
مناظر شگفت‌آور بودند. بعضي از مردان ما سر دشمنان خود را قطع مي‌ردند؛ برخي آنها را در حالي ه روي برج بودند هدف تير قرار مي‌دادند تا سقوط نند؛ بعضي آنها را بيشتر شنجه مي‌ردند و در آتش مي‌انداختند.
در وچه‌هاي شهر پشته‌هاي سر و دست و پا ديده مي‌شد. براي حرت بايد با احتياط از ميان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور مي‌رديم. اما اينها در مقايسه با آنچه در «معبد سليمان» صورت گرفت بي‌اهميت است. در معبد و رواق سليمان، مردان ما در حالي ه خون به زانوها و افسار اسب‌هايشان مي‌رسيد عبور مي‌ردند.4
آنها اروشليم را پايتخت خود مقرر نمودند و قلمرو پادشاهي را سرزمين‌هاي فلسطين تا آنتيا (در سوريه و تريه) تشل مي‌داد. آنها از اين زمان به بعد براي حفظ موقعيت خويش در خاورميانه قدم در راه مبارزات جديد نهادند. حفظ شور تازه يافته به سازماندهي نيازمند بود. به همين منظور طبقات نظامي را تشيل دادند ه اعضاي اين دسته‌ها از اروپا به فلسطين مي‌آمدند و در مان‌هايي شبيه صومعه زندگي مي‌ردند و براي جنگ با مسلمانان آموزش نظامي مي‌ديدند. يي از اين دسته‌ها با بقيه تفاوت داشت و دگرگو.ني را تجربه رد ه بر سير تاريخ تأثير‌گذار بود. اين طبقه شواليه‌هاي معبد نام داشتند.
دسته شواليه‌هاي معبد يا نام املشان: «هم رزمان مسين عيسي مسيح و معبد سليمان» در سال 1118 - يعني بيست سال پس از اشغال اروشليم - توسط صليبيان تشل شد. مؤسسان اين طبقه دو شواليه فرانسوي به نام‌ «هيودي پينر»5 و «گادفري دو سنت امر»6 بودند. اين دسته در ابتدا نه عضو داشت اما به تدريج رشد رد. علت انتخاب نام معبد سليمان براي گروه ماني بود ه به عنوان مقر انتخاب رده بودند. آنها در وه معبد در مان معبد ويران شده سنا گزيدند. در همين محل مسجد «قبة الصخره» بنا شد. آنان خود را سربازان مسين نام نهادند، اما در اند زماني بسيار ثروتمند شدند. زائران مسيحي ه از اروپا به فلسطين مي‌آمدند تحت نترل امل اين گروه بودند و در نتيجه با پول زائران به ثروت هنگفتي دست يافتند.
نگهبانان معبد عامل اصلي حملات بعدي صليبيان به مسلمانان و شتن آنها به شمار مي‌رفتند. به همين علت «صلاح الدين» فرماندار بزرگ اسلام ه در سال 1187 لشر صليبيان را در جنگ «هيتن» شست داد و اروشليم را رهانيد، شواليه‌هاي معبد را به خاطر جناياتشان به مرگ سپرد؛ در حالي ه پيش از اين بسياري از مسيحيان را عفو رده بود. شواليه‌هاي معبد با وجود آنه اورشليم را از دست دادند و خسارات زيادي متحمل شدند و با وجود اهش روز افزون حضور مسيحيان در فلسطين، به حيات خود ادامه دادند و بر قدرت خود در اروپا افزودند و ابتدا در فرانسه و سپس در ساير شورها، بخشي از دولت شدند.
ترديدي نيست ه قدرت سياسي آنان پادشاهان اروپا را پريشان خاطر نمود. اما جنبه‌ ديگري از شواليه‌هاي معبد روحانيت ليسا را آشفته مي‌رد؛ و آن اينه نظام به تدريج از دين مسيح برمي‌گشت و با حضور در اورشليم عقايد سري و دروني ناشناسي اختيار مي‌نمود. شايعه‌‌هايي نيز مبني بر سازمان بخشي آدابي خاص براي تجلي اين تعاليم به گوش مي‌رسيد.
بالاخره در سال 1307 «فيليپ لوبل» پادشاه فرانسه تصميم گرفت اعضاي اين دسته را دستگير نمايد. در اين ميان بعضي موفق به فرار شدند، اما بيشترشان گرفتار گشتند. در پي ي دوره طولاني بازپرسي و محامه، بسياري از شواليه‌هاي مصر به عقايد بدعت‌اميز خود اعتراف نمودند و اقرار ردند ه در ميان خود به حضرت عيسي (ع) توهين مي‌رده‌اند. سرانجام رهبران شواليه‌هاي معبد، ه «استاد بزرگ» نام داشتند، از جمله «ژا دومالي» در سال 1314 به دستور ليسا و پادشاه اعدادم شدند، و تعداد بي‌شماري نيز زنداني و آن دسته نيز پرانده و رسماً ناپديد گرديد.
محامة معبديان پايان يافت، اما با آنه رسماً وجود خارجي نداشت، به واقع ناپديد نگرديد. طي بازداشت‌هاي ناگهاني سال 1307 بعضي از شواليه‌هاي معبد موفق شدند بدون به جا گذرادن ردي از خويش بگريزند. بر مبناي رساله‌اي با اسناد مستند تاريخي، تعداد عمده‌اي از اعضاي اين گروه به تنها قلمرو پادشاهي اروپا ه ليساي اتولي را به رسميت نمي‌شناخت - يعني شور اساتلند - پناه بردند. آنها تحت حمايت پادشاه اساتلند «رابرت بروس» تشيلات خود را احيا نمودند و اندي بعد براي ادامة حيات نامشروع خويش روش مناسبي يافتند. آنها به مهم‌ترين لژ جزاير بريتانيا در زمان قرون وسطي «لژ وال بيلدرز» نفوذ نمودند و عاقبت نترل آن را به طور لي در دست گرفتند.
اين لژ در اوايل عصر مدرن نام خود را به «لژ فراماسون» تغيير داد. لژ اساتلند قديمي‌ترين شاخة فراماسونري مي‌باشد و به اوايل قرن چهاردهم، زماني ه شواليه‌هاي معبد به اساتلند پناهنده شدند باز مي‌گردد. القابي ه به افراد عالي‌رتبه اين لژ داده مي‌شد قرن‌ها پيش‌تر به شواليه‌هاي معبد اعطا مي‌گرديد. اين عناوين تا به امروز به ار مي‌روند به طور خلاصه معبديان ناپديد نشدند و هنوز فلسفه، عقايد و تشريفاتشان در لباس مبدل فراماسونري پابرجاست. شواهد بي‌شمار تاريخي اين موضوع را تأييد مي‌نند وامروز شمار وسيعي از تاريخ‌دانان غربي - چه فراماسون و چه غيرفراماسون - اين امر را پذيرفته‌اند. گاهاً در مجلات فراماسون‌ها ه براي اعضا منتشر مي‌شود به ريشه‌يابي فراماسونري و شواليه‌هاي معبد اشاره مي‌شود. فراماسون‌ها اين موضوع را املاً پذيرفته‌اند. يي از اين مجلات «معمارسنيان» نام دارد اين نشريه ه متعلق به فراماسون‌هاي تريه مي‌باشد، ارتباط ميان طبقه معبد و فراماسون‌ها را چنين تشريح مي‌ند:
در سال 1312 زماني ه پادشاه فرانسه زير فشار ليسا، گروه معبد را توقيف رد و اموالشان را به شواليه‌هاي «سنت‌جان» داد فعاليت‌هاي آنان متوقف نشد. شمار بسياري از آنها به لژ‌هاي ماسوني ه در آن زمان فعال بودند پناه بردند. «مبيگنا»7 رهبر معبديان و اندي از ساير اعضا در پناه يي از لژهاي وال بيلدرز به نام «م بيناچ»8 به اساتلند گريختند. «رابرت» پادشاه اساتلند به آن‌ها خوش‌آمد گفت و اجازه داد نفوذ خود را بر لژهاي ماسوني اساتلند گسترش دهند. در نتيجه لژ‌هاي اساتلند از نظر مهارت و عقايد اهميت بسياري يافتند.
امروز فراماسون‌ها از نام م بيناچ با احترام ياد مي‌نند. ماسون‌هاي اساتلندي ه وارث ميراث اساتلند بودند، سال‌ها بعد آن را به فرانسه باز گرداندند و پايه‌هاي لژ اساتلند را بنا ردند.9
مجله معمارسينان بار ديگر اطلاعات بسياري در ارتباط با شواليه‌هاي معبد و فراماسونري ارائه مي‌دهد و در مقاله‌اي با عنوان «شواليه‌هاي معبد و فراماسون‌ها» چنين بيان مي‌ند:
تشريفات نظام معبد شبيه تشريفات فراماسونري امروز است.10
برمبناي اين مطلب، اعضاي شواليه‌هاي معبد مانند اعضاي فراماسونري يديگر را برادر خطاب مي‌نند. در پايان مقاله مي‌خوانيم:
شواليه‌هاي معبد و سازمان فراماسونري به ميزان قابل توجهي بر يديگر تأثير‌گذارده‌اند. حتي آداب و مراسم دو گروه چنان شبيه يديگر است ه گويي از شواليه‌هاي معبد نمونه‌برداري انجام شده است. در اين ارتباط، ماسون‌ها به شدت خود را وابسته به معبديان مي‌دانند و در نهايت مي‌توان گفت آنچه نسخه اوليه فراماسونري تلقي مي‌شود ميراث شواليه‌هاي معبد است.11
شواليه‌هاي معبد و ابالا
تابي با عنوان ليد حيرام نوشتة دو ماسون به نام‌هاي «ريستوفر نايت» و «رابرت لوماس»، حقايق مهمي از ريشه‌هاي فراماسونري را آشار مي‌ند. به نوشتة اين دو، فراماسونري استمرار شواليه‌هاي معبد مي‌باشد. به علاوه نويسندگان سرچشمه‌هاي نظام معبد را بررسي رده‌اند.
شواليه‌هاي معبد در طول دوران استقرار در اورشليم دستخوش تغييرات بزرگي قرار گرفتند و در حضور مسيحيت عقايد ديگري اتخاذ نمودند. در نهاد اين موضوع رازي نهفته است ه آن را در معبد سليمان شف رده‌اند. نويسندگان، اعضاي نظام معبد را محافظان زائران مسيحي فلسطين مي‌دانند ه تظاهر به اين عمل مي‌نمودند و هدف حقيقي‌شان املاً متفاوت بود:
هيچ نشانه‌اي مبني بر حمايت مؤمنان لژ معبد از زائران وجود ندارد. اما طولي نشيد ه مدار قاطعي در ارتباط با اجراي حفاري‌هاي وسيع در زير خرابه‌هاي معبد يافتيم.12
نويسندگان تاب ليد هيرام تنها اشفان اين شواهد نبودند. مورخ فرانسوي به نام «دلافورج» ادعاي مشابهي مي‌ند:
وظيفة اصلي نه شواليه انجام تحقيقات جهت به دست آوردن آثار باستاني و نسخ خطي به شمار مي‌رفت ه حاوي ماهيت رسوم پنهاني يهوديت و مصر باستان بودند.
در اواخر قرن نوزدهم «چارلز ويلسون» از «انجمن مهندسان رويال» تحقيقات باستان‌شناسي را در اورشليم آغاز نمود. او به اين نتيجه رسيد ه شواليه‌هاي معبد براي مطالعه ويرانه‌هاي معبد به اروشليم رفته‌اند. ويلسون در زير شالوده معبد نشاني از حفاري و اوش يافت و به اين نتيجه رسيد ه اين اعمال با ابزار متعلق به شواليه‌هاي معبد صورت پذيرفته‌اند. اين اقلام در مجموعه «رابرت برايدون» ه آرشيو اطلاعاتي گسترده‌اي در رابطه با نظام معبد در اختيار دارد موجود است.13
نويسندگان تاب ليد حيرام حفاري‌هاي شواليه‌هاي معبد را بي‌نتيجه نمي‌دانند و چنين استدلال مي‌نند ه اين گروه آثاري در اورشليم شف ردند ه ديدشان را نسبت به جهان تغيير داده است. به علاوه بسياري از ديگر محققان همين عقيده را دارند. حتماً دليلي وجود داشته ه شواليه‌هاي معبد را با وجود مسيحي بودن از سرزمين‌هاي مسيحي عالم به اورشليم و به پذيرش عقايد و فلسفه املاً متفاوت و اجراي مراسم بدعت‌آميز  و اجراي تشريفات «جادوي سياه» هدايت نموده است.
مطابق ديدگاه مشتر بسيار از محققان اين دليل «ابالا» مي‌باشد. معناي لغوي ابالا «سنت شفاهي» است. دايرة‌المعارف و لغت‌نامه‌ها آن را شاخه مبهم و سرّي يهوديت تعريف مي‌نند. بر اساس اين تعريف، ابالا به موشافي معاني پنهان تورات و ديگر نوشته‌هاي يهودي مي‌پردازد اما با بررسي دقيق‌تر موضوع به حقايق ديگري پي‌مي‌بريم، نظير اينه ابالا نظامي است ه در بت‌پرستي ريشه داشته، قبل از تورات موجود بوده و بعد از آشار شدن تورات در يهوديت گسترش يافته است.
«موارت ازگن» فراماسون تر در تاب خود با عنوان: فراماسونري چيست و چگونه است؟ مي‌نويسد:
به روشني نمي‌دانيم ابالا از جا آمد يا چگونه گسترش يافت. اين اسم نامي عمومي براي فلسفه‌اي سري، باطني، منحصر به فرد و آميخته با علوم ماوراء الطبيعه است ه مشخصاً ‌با يهوديت درآميخته است. ابالا به عنوان عرفان يهودي شناخته شده اما بعضي اجزاي آن نشان مي‌دهد بسيار پيش‌تر از تورات بوجود آمده است.
«ماسوس» مورخ فرانسوي ابالا را بسيار هن‌تر از يهوديت مي‌داند.
«تئودور ريناچ» مورخ يهودي مي‌گويد:
ابالا زهري است ه به رگ‌هاي يهوديت وارد مي‌شود و آن را املاً در برمي‌گيرد.
«سالومون ريناچ» ابالا را «نمونه‌اي از بدترين انحرافات ذهن انسان» تعريف مي‌ند. دليل اين سخن وي اين است ه تعاليم ابالا به طور گسترده با جادوگري مرتبط مي‌باشد. ابالا در طول هزاران سال سنگ‌بناي انواع تشريفات جادوگري به شمار مي‌رفته است. اين اعتقاد وجود دارد ه خاخام‌هايي ه ابالا را مطالعه مي‌نند از توان جادوگري بزرگي برخوردارند. همچنين بسياري از غيريهوديان، تحت تأثير ابالا سعي مي‌نند با به ارگيري تعاليم آن جادوگري نند. تمايلات سري اواخر قرون وسطي، به ويژه آنچه يمياگران به آن مي‌پرداختند، به ميزان وسيعي ريشه در ابالا داشت. عجيب‌ اينجاست ه يهوديت ديني توحيدي است و با وحي تورات بر حضرت موسي (ع) آغاز گرديده است. با اين حال درون آن سيستمي به نام ابالا جاي گرفته ه در بردارندة آداب جادگري مي‌باشد ه از سوي مذهب ممنوع اعلام شده‌اند. اين موضوع گفته‌هاي ما را اثبات مي‌ند و به خوبي نشان مي‌دهد ابالا در واقع عنصري خارجي است ه از بيرون به يهوديت وارد شده است. اما سرچشمه اين عنصر جاست؟
«فيبر داليوت» مورخ يهودي، مصر باستان را خاستگاه ابالا مي‌داند. به عقيدة وي ريشه‌هاي ابالا سنتي است ه بعضي رهبران يهودي در مصر باستان آن را آموختند و نسل به نسل به صورت شفاهي منتقل ردند.
به همين دليل براي شف مبدأ اصلي زنجيرة ابالا، نظام معبد، فراماسونري، بايد به مصر باستان نگاهي بيندازيم.
قبلي - بعدي>>


تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۱۲ - ۱۸:۰۹
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)