سخت دلتنگ گذشته ام

گذشته ای که در زمانش تلخ بود

اما با گذشت روزگار شیرین تر از خودش نیست

کاش برگردد روزی که سرمایش کلافه کننده بود

                                  شاکی بودیم از سرمایش !!

کاش برگردد زمان به روزهای خوش  با هم بودن

با همه کم و کاستی ها و دلتنگی ها چه زود گذشت

                                        بهترین روزای عمرم افسوس که متوجه گذرشان نبودم

 مدتی است که یاد بهترین زمان عمرم  کلافه ام میکند

ثانیه ثانیه زمانش را مرور میکنم

                       از ذهنم میگذرانم تمام بودنمان کنار هم

دلم نمیاد حتی مرور کنم تمام عکسای یادگاری مان را...

                     تحمل دیدن قاب عکس سه تایی مان را ندارم

سخت دلتنگم 

فکر کردن به اون روزها  هم برام سخت شده است

میترسم چشمانم را ببندم دیگر تکرار نشود خاطراتم

عصرهای دلگیر تابستان برام قابل تحمل نیست

بغض گلویم، کلافه کننده است

اشکی که پشت پرده چشمانم پنهان شده منتظره بهانه است تا جاری شود

بهترین دوران زندگی یادت بخیر

کاش تکرار شود اون روزها در کافی شاپ سنتی در روزهای سرد آبمیوه های سرد -بستنی سرد

روزهای گرم رفتن به تمرین باشگاه در بدترین ساعتی که به ما دادن

با همه کم و کاستی ها و نبود امکانات با بچه های قد و نیم قدی که سرشار از انرژی بودن حس نمیکردیم گرما طاقت فرسا رو....

صبحانه و نهاری که ساعت چهار عصر میخوردیم

شامی که تا پاسی از نیمه های شب یادمان میفتاد تازه وقت شام است.

شبایی که تا صبح بیدار ماندیم و جزوه هایی را که مرور کردیم

صبح با اون زمین یخ زده با بارش برفی که شب گذشته اومده بوده تا مسیر دانشگاه را پیاده رفتن هرچند سخت گذشت اما شیرین بود.

بهترینای زندگی ام همیشه به یادتان هستم

امروز نوشتم این را که مرور کنم روزهای خوب با هم بودن را

سخت دلتنگ گذشته ام