فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3703


درباره من
طلبه ای بیش نیستم(ادامه دارد. . .)
صادق قدوسی نیا (K-A-M-r-s )    

داستان کوتاه

منبع : http://www.dastanekootah.in/2012/07/talking-alone-
درج شده در تاریخ ۹۱/۰۵/۰۷ ساعت 00:47 بازدید کل: 511 بازدید امروز: 173
 

 

چند وقت پيش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که

بزنه تو صورتم…!

منم يهو رفتم تو فاز هندي گفتم:

بزن بابا..!

بزن !

بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه…!

بزن که بفهمم هنوز بي صاحاب نشدم…!

 بزن بابا!

و در نهايت ناباوري بابام زد تو گوشم

 

**********************

مکالمه ای بین من و مادرم:

            -مامان

            – جونم

            – داشتم ماست می خوردم

            – نوش جونت پسرم

            – ریخت رو فرش

            – کوفتو بخوری نکبت…

********************************************

 

من هیچوقت نفهمیدم چرا آدما زیرِ پتو احساس امنیت میکنن…

حالا گیریم یه قاتل اومد توی اتاق خواب بعد حتما ً

 میگه :

الان اومــــــدم بکــــشمـــــــِــــت… اَه لعنتی پتو داره نمیشه

******************************************

 

ﺍﺯﺷﻨﯿﺪﻥ”ﻋﺰﯾﺰﻡ”!

 ﺩﺭﺻﺤﺒﺘﻬﺎﯼﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺫﻭﻕ ﻧﮑﻨﯿﻦ

ﺑﻪ ﻋﻄﺴﻪﯼ ﮔﺮﺑﻪﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺭﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻥ!!

 

*********************************************************

تو دوران مدرسه هفته آخر عيد كه ميشد همه قول وقسم مي خورديم  نيايم مدرسه!

  فردا كه ميشد همه اومده بودن ببينن كي نيومده.

 يعني عاشق اون اتحادمون بودم !!!

 

*******************************************************

یارو تو مترو داشت جوراب زنونه میفروخت،

بهم گفت: یه دونه بخر، گفتم: من مجردم، زن ندارم!

گفت: بخر بكش رو سرت برو دزدی!

*******************************************************

 

سر کلاس زبان خارجه استاد از رفیقم چیزی پرسیده که باید به انگلیسی جوابشو میداده.

 چند ثانیه طول کشید واون همون طور که داشت فکر می‌کرد با خنده گفت :

 ….loading, please wait

 

*********************************************************

جهــان سوم جـاییست کـــه به جای ایمــیل از واژه

پست الکتــرونیکـی استفاده میشود کـه هم پست و هم الکـــترونیک انگــلیسـی است … !!!

 

*********************************************************

ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت ،

 نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب میگیره .

 فک کنم سوتفاهم شده با خدا !!

 

******************************************************

این نیز بگذرد…

اما ای کاش از جای دیگری بگذرد و همش از روی ما نگذرد…

****************************************************

 

تو ترافیک گیر کرده بودیم که یه BMW 530 اومد بغلمون,

به بابام گفتم بابا یه دونه از این بی ام و ها بگیر،

 بابام گفت ماشین ماشینه دیگه چه فرقی داره..؟

 ببین الان هم ما تو ترافیک گیر کردیم هم این یارو….!!

یعنی خداوکیلی تا حالا اینجوری قانع نشده بودم…

 

*****************************************************

فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ملت خاورمیانه رو می آفرید

کلید Caps Lock رو فشار داده بود…

هرچی بیشتر میگذره و علم پیشرفت میکنه کل مردم دنیا رویاهاشون به حقیقت می پیونده،

 ما جوک هامون تبدیل به واقعیت میشه

*******************************************************

 

دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۰۷ - ۰۰:۴۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)