فراموش کردم
رتبه کلی: 7207


درباره من
مسعود کبیری (KADOUI-ROMANCE )    

کوزه ای پر از خیر و برکت

درج شده در تاریخ ۹۰/۱۱/۱۹ ساعت 19:11 بازدید کل: 316 بازدید امروز: 143
 

در افسانه اي هندي آمده است که مردي هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهاي چوبي مي بست چوب را روي شانه اش مي گذاشت و براي خانه اش آب مي برد.يکي از کوزه ها کهنه تر بود و ترک هاي کوچکي داشت. هربار که مرد مسير خانه اش را مي پيمود نصف آب کوزه مي ريخت.مرد دو سال تمام همين کار را مي کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظيفه اي را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام مي دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط مي تواندنصف وظيفه اش را انجام دهد. هر چند مي دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است.کوزه پير آنقدر شرمنده بود که يک روز وقتي مرد آماده مي شد تا از چاه آب بکشد تصميم گرفت با او حرف بزند : ” از تو معذرت مي خواهم. تمام مدتي که از من استفاده کرده اي فقط از نصف حجم من سود برده اي…فقط نصف تشنگي کساني را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده اي. ”مرد خنديد و گفت: ” وقتي برمي گرديم با دقت به مسير نگاه کن. ”موقع برگشت کوزه متوجه شد که در يک سمت جاده…سمت خودش… گل ها و گياهان زيبايي روييده اند.مرد گفت: ” مي بيني که طبيعت در سمت تو چقدر زيباتر است؟ من هميشه مي دانستم...

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۱۱/۱۹ - ۱۹:۱۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)