فراموش کردم
رتبه کلی: 3390


درباره من
خشم ققنوس (KAFTAR )    

کلـــــــــــــــــــم خونی

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۲۹ ساعت 16:19 بازدید کل: 86 بازدید امروز: 86
 

این خاطره از طرف بابامه:

وقتی دانشجو بودیم قرار شد بعد از کلاس ساعت دو و نیم بریم زمین چمن فوتبال بازی کنیم 

تازه بازی شروع شده بود که یه گل زدیم و جلو افتادیم همین طور گل زدیم و زدیم تا تو دقیقه ی سی 4تا جلو افتادیم و 

آخر سر 8بر2 بردیم بازی خسته کننده ای بود و به شدت تشنه بودیم حالا شب شده بود و ساعت 8شب بود سر راه چندتا کلــــــــــم دیدیم  و همش و کندیم یادم نمیاد ولی فکر کنم هر کدوم یه یکی دوتا خوردیم وقتی به خوابگاه رسیدسیم فقط نصف یه کلم مونده بود ولی همون نصفه کافی بود تا بفهمیم چه کوفتی رو اونقدر شیرین میخوردیم

وقتی به خودمون نگاه کردیم همه جا مونو قرمز قرمز دیدیم میدونین چرا قرمز شده بود؟

روی همه ی کلما نزدیک 200تا300تاکرم خاکی بود که زنده زنده راه میرفتن روی ما می اومدن

یه کمی فکر کنین بقیه شم میفهمین حال به هم خوردن و لب به کلم نزدنو از این حرفا ولی از اون به بعد هیچ وقت کلم نخوردم

این مطلب توسط علی مسعودی* بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (4)