اشاره : حدود 40 سال پیش در اطراف شهر قزوین در روستایی در دامنه کوه های الموت دانش آموز دختر ساده و پاکی می زیست به نام سوری. داستان از اینجا شروع می شود که سوری علاقمند و عاشق سرباز معلم خود به اسم ایوب می شود. غافل از اینکه او همسر و فرزند دارد.
پس از مدتی معلم به قصد خانه و همسر روستا را ترک می کند. سوری هم که عاشقی دل باخته بود خانه و کاشانه ی خود را رها می کند و به دنبال معشوق خود راهی شهر اردبیل می شود و پس از پرس و جوی زیاد خانه ی عشق خود را می یابد ولی وقتی در را می زند، زن او را می بیند. سوری وقتی خود را فریب خورده می بیند دچار جنون شده و در کوچه پس کوچه های شهر اردبیل آواره می شود.
عاصم اردبیلی شاعر تورک و توانای شهر اردبیل این ماجرا را با عنوان " سورو جهنم ده بیتن گول (سورو، گل روئیده در جهنم) " به نظم می کشد. عشق سوری زمینه ای می شود برای شاعر بسیار توانای اردبیلی استاد عاصم اردبیلی تا شعری بسراید که به واقعشاهکار است. (این شعر در مجموعه شعر قانلی سحر " سحرگاه خونین " به چاپ رسیده است) دراین پست این شعر را با ترجمه فارسی در نظر گرفته ایم امید که مورد توجه و پسند قرار گیرد.
جهنم ده بیتن گول (سورو، گل روئیده در جهنم)
دانلود فایل صوتی
شاعر : عاصم اردبیلی
فلکین قانلی الیندن بیر آتیلمیش یئره اندی،
بیر فلاکت آنانین جان شیره سیندن سودون امدی،
بوللو نیسگیل شله سین چیگنینه آلدی .
تای توشوندان دالی قالدی،
ساری گول مثلی سارالدی.
گونو تک باغری قارالدی.
درد الیندن زارا گلدی گونو گوندن قارا گلدی
خان چوبانسیز سئله تاپشیرسین اوزون، یوردوموزا بیر سارا گلدی.
بیر وفاسیز یار الیندن یارا گلمز سانا گلدی.
بیر یازیق قیز، جان الیندن جانا گلمز جانا گلدی.
کئچه جکده “ الموت ” دامنه سیندن بورایا درمانا گلدی.
بیرآدامسیز “ سوری ” آدلی، الی باغلی، دیلی باغلی!
(دست خونین فلک، بخت برگشته ی دیگری را به دنیا آورد
و از شیره جان مادری فلاکت زده چشید
تیره بختی خود را به دوش کشید
از همزادان خود عقب ماند
و مانند گل زردی پژمرده گشت
دلش نیز بسان زندگی اش تیره و مکدرشد
سارایی دیگر پای به عرصه گذاشت تا در جدایی از معشوقه خود "خان چوبان" خود را به سیل رودخانه بسپارد
بی ملایمتی روزگار آزرده خاطر کرد و روز به روز سیه بخت تر گشت
از دست یار بی وفای نادوست فرتوت شد!
دختر بیچاره ای از بیوفایی جانانه اش سخت به ستوه آمد
درگذشته از دامنه های الموت برای درمان عشق خود به این منطقه قدم گذاشت
بی کس ؛ بی یاور ، بی همزبانی به نام سوری )
“سوری” کیم دیر؟ سوری بیر گول دی جهنمده بیتیبدیر .
سوری بیر دامجی دی، گوزدن آخاراق اوزده ایتیبدیر.
سوری یول- یولچوسودور، ایری ده یوخ ،دوزده ایتیبدیر.
سوری، بیر مرثیه دیر اوخشایاراق سوزده ایتیبدیر.
او کونول لرده کی ایتمیش دی ازلدن، اودو گوزدن ده ایتیبدیر.
سوری بیر گوزلری باغلی، اوزو داغلی سوزوداغلی،
اولوب هاردان هارا باغلی!
بوشلاییب دوغما دیارین، اوموب البته یاریندان. ال اوزوب هر نه واریندان.
قورخماییب، شهریمیزین قیشدا آمانسیز بورانیندان، نه قاریندان.
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.