فراموش کردم
رتبه کلی: 2840


درباره من

محسن هستم بچه کرمان عاشق مشتاق و

مشتاقیه


ghamkadeh_123@yahoo.com


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


من زاده دامان غمم هیچ کسم نیست

جز اشک در این غمکده فریاد رسم نیست

ای درد بیازار مرا هرچه توانی

خوش باش که می میرم و کس داد رسم نیست



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعد از این عشق به هر عشق جهان می خندم


هر که آرد سخن از عشق به آن می خندم


روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد


بعد از این سوز به هر سوزه جهان می خندم


خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است


کارم از گریه گذشته به آن می خندم

_____________________________________________________________________________

هشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدار

راستی اگه کسی جنبه شوخیو نداره منو به لیست دوستاش اضافه نکنه خخخخخخ
غمکده (M341 )    

خلاصه زندگی دخترا (البته دخترای خارجی خخخخخخ)

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۲/۱۳ ساعت 17:34 بازدید کل: 448 بازدید امروز: 243
 

 

میدونم با نوشتن این مطلب به دست دخترا کشته میشم ولی باید بنویسم... 

 

 

خلاصه زندگی دخترا (ضد دختر)

 

در این دنیا یک سری موجوداتی وجود دارند که حکمت خلقتشونو فقط خدا می دونه. هرچی دانشمنده ، فیلسوفه ، خداشناسه روی این خلقت زور زدند فکر کردند که چی شد که خدا یه همچین موجودی آفرید به هیچ نتیجه ای نرسیدند. این موجود جنس مونثه که امروز می خوام از کودکی تا بزرگسالی را براتون بگم.

 

قصد توهین یا ناراحتی دختر خانم های عزیز ایرانی  و اصلا  ندارم

 

تا وقتی که بچه اند با هر نه نه قمری بازی می کنند.یه کم که بزرگ میشند و میرند مدرسه تازه یاد می گیرند که با غریبه ها حرف نزنند یه کم که بزرگتر میشند (حدود سن 13 تا 15 سال) تا یه پسر بهشون متلک می پرونه، خودشونو میگیرند و فکر می کنند که خیلی خوشگلند حالا نمی دونه که پسرها برای جور کردن پایه خنده به اونا متلک می پرونند.

بعد که با یکی دوست شدند فوری ظرف نیم ساعت عاشق میشند البته از عشق هیچی نمی دونند و حالیشون نیست و آگاهی اونا از عشق در حد دیدن چندتا فیلم هندی و سریالهای صدا و سیماست که بیننده هاشون فقط خوداشونند. وقتی میرند دبیرستان کم کم مدت ایستادن جلوی آینه افزایش چشمگیری پیدا میکنه و دست به آرایش می برند البته در حد مجاز یعنی هنوز نمی تونند زیر ابرو و سبیلاشونو بردارند. تا پایان دبیرستان هم درصد بتونه(کرم و پنکک و سفید کننده و اینجور چیزا) روی صورت بالا میره. همش جلوی آینه می ایستند و با مداد چشماشونو هی از طرفین ادامه میدند تا بلکه درشت به نظر بیاد. تو این دوره خیلی خوش بینند چون فکر میکنند که خوش هیکل و خوشگل هستند.

اگر پسری ازشون ساعت بپرسه جواب که نمیگیره هیچ چندتا فحشم میشنوه .

بعد از دبیرستان یه عده میرن دانشگاه که فعلا با با اونا کاری ندارم یه عده هم هستند که ازدواج می کنند و یه عده دیگه هم که معمولا از قشر بدترکیب هستند بدون شوهر می مونند که اصطلاحا باید انداختشون تو خمره و باهاشون ترشی درست کرد . هرکی می پرسه چرا ازدواج نمی کنی میگه می خوام درس بخونم بگذریم که معدل دیپلمش54/9 .اونایی هم که ازدواج میکنند واقعا آرزوی صبر و بردباری و شکیبایی برای شوهراشون داریم.

وقتی به سن 30 سال میرسند دیگه سن بالا تر نمیره همونجا درجا میزنه .

وقتی به 40 سال میرسند وارد پست وزارت جنگ خانواده میشند و خونه را به پادگان تبدیل میکنند و با سلاح نق و نوق رو مخ شوهراشون مانور میدند و رژه مرند.

بعضی وقتا هم با هم یه جا جمع میشند و همینطور که سبزی پاک میکنند یک جلسه بزرگ غیبت(دیدی شمسی خانوم چی کار کرد و....)و شایعه سازی (فلان بازیگر چهارتا زن داره و....)و یک کلاغ چهل کلاغ (تصادف دیروز ده تا کشته داده و رانندشو امروز اعدامش کردند و....) و از هر دری حرف میزنند. سن که از 50 رفت بالا .... ؟؟؟؟؟

ولش کن از اینجا به بعدش دیگه شوخی بردار نیست فوق العاده خطرناکه تا همینجاشم کلی دشمن پیدا کردم.

قصد توهین یا ناراحتی دختر خانم های عزیز ایرانی  و سایتو  اصلا  ندارم منتظر نظراتون هستم..

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۲/۱۳ - ۱۷:۳۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)