صبحگاه:
فرمانده: پس اين سربازه ها (بجاي واژه سرباز براي خانمها بايد بگوييم سربازه !)
كجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بيدار بودن داشتن غيبت ميكردن
ساعت 10 صبح همه بيدار ميشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنين، صبحت بخير
عزيزم صبح قشنگ تو هم بخير
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، واي از خواب بيدار ميشي چه ناز ميشي
...
صبحانه:
وا...اقاي فرمانده، عسل نداريد؟
چرا كره بو ميده؟
بچه ها، من اين نون رو نميتونم بخورم، دلم نفخ ميكنه
آقاي فرمانده، پنير كاله نداري؟ من واسه پوستم بايد پنير كاله بخورم و.........................................