من احمق از همه گذشتم به خاطر تو...
چشمهایم را به رویه همه بستم به عشق چشمایه تو...
دیگر قلبم را به کسی ندادم به هوایه داشتن کسی مثل تو......
گفتم حالا که عهد بستم و عهدی بامن بستی وفادار بمانم ....
حالا که دوست دارم وتو نیز گفتی دوسم داری تا نفس دارم باتو بمانم...
روزهاااا گذشت...
روزو شبم با محبتهای پوچت گذشت...
من گفتم از رویاهایم وتوووو خندیدی به ارزوهایم...
دردو دل های بی جواب ...
چند شب است پریشانم...
عشق اینگونه جوابم را داد... تو به من پشت کردی...
همان دلخوشیهای پوچت زندگی ام را بر باد داد ...
روزی امدی که دیدم دستت در دستهای دیگریست.قلبت از اول مال من نبود.قلبت در کمین بیچاره ای دیگر است.
قلبت شلوغ شده.زندگیت تباه شده اخه چرررررا دوباره امدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیال بی خیالیت خرابم کرد...
این را نوشتم نه به خاطراینکه به یادت هستم نه. خواستم بدانی بی تو خوش بخت ترینم...
خواستم بگویم حالا قلب من مال یکی دیگه شده میفهمی حتی یه تار موشو با یکی چون تو عوض نمیکنم...
تمام دنیارم بهم بدن ترکش نمیکنم چه برسه واسه تو ازش بگذرم...اون دیگه جاش تا ابد تو قلبمه هیجگاه به عشقش شک نمیکنم...
یادته بهت گفتم:
اماتو...
یک روزقلبت میشکنه...
تنها میمونی....
پشیمون میشی...
دربه در کوچه خیابون میشی...
درحسرت روزهای بامن بودن میمیری......
ومن به حاله خراب تو میییییییخندم
دیدی روزه خنده ی منم رسید:)