عدنان عرعور"، شیخ سلفی سوری که مقیم عربستان است، طی سخنانی از تریبون تبلیغاتی خود موسوم به شبکه "شذا" گفت: امیدواریم ان شاء الله زیر لوای پرچم لشکر سفیانی باشیم..
سفیانی کیست؟
احادیث و روایات درباره السفیانی متعدد و متواتر است. او "عثمان بن عنبسه" از فرزندان "خالد بن یزید بن معاویه" است و چون از نسل ابوسفیان است، معروف به «سفیان» است. او مردی است با چهرهای ترسناک و آبله روست و چشمانی کبود دارد. او از سرزمینی خشک به نام «بیدا» که سرزمینی بی آب و علف در بین مکه و شام است، خروج میکند.
عثمان بن عنبسه کیست و ادعای او چیست؟
سفیانی از فرزندان یزید بن معاویه بن ابوسفیان ـ لعنة الله علیهماـ است. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمود: «آنگاه که خورشید به مغرب خود نزدیک میشود، کسی از مغرب فریاد میزند: ای مردم، مولای شما در بیابان خشک (بیدا) ظهور کرد و او عثمان بن عنبسه از فرزندان خالد بن یزید بن معاویه بن ابوسفیان است. با او بیعت کنید تا هدایت شوید و با او مخالفت نکنید که گمراه میشوید. پس ملائکه و جن او را تکذیب میکنند. هر آن که در شک و تردید است و هر کافر و منافقی با ندای او گمراه میشود».
شیخ صدوق از ابو منصور البحبی نقل کرده است که میگوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره اسم سفیانی سؤال کردم. فرمود: «تو را با اسمِ او چه کار؟ هر گاه مناطق پنجگانه شام: دمشق، حمص، فلسطین، اردن و حلب را تصرف کرد، منتظر فرج باشید.» گفتم: آیا 9 ماه این را در تصرف دارد؟ فرمود: «خیر بلکه تصرف او 8 ماه است که یک روز هم بر آن اضافه نمیشود.»
بعد از اینکه سفیانی تسلیم پیشنهاد اطرافیان خود میشود، در مقابل امام مهدی (علیه السلام) میایستد و آن حضرت (علیه السلام) را به مبارزه میخواند. پس امام مهدی (علیه السلام) او را از جنگ بیم میدهد. اما سفیانی بر جنگ علیه امام (علیه السلام) پا فشاری میکند. بدین ترتیب بین لشکر سفیانی و لشکر امام (علیه السلام) جنگی در میگیرد، که پیروز آن مهدی (علیه السلام) است. حکمرانی سفیانی پایان مییابد و اسیر میشود و امام (علیه السلام) او را به درک واصل میکند. و این گونه امام (علیه السلام) بر عراق مسلط میشود.
[قول دیگر دربارة کشته شدن سفیانی] این است که او به شام فرار میکند و امام (علیه السلام) عدهای از یاران خود را به دنبال او روانه میکند و آنان پس از دستگیری سفیانی او را به قتل میرسانند.
یکی از رویدادهای مهم زمان سفیانی فرو رفتن لشکر سفیانی در زمین است.
این واقعه ـ خسف ـ چند روز پس از ظهور صورت میگیرد و معجزة بزرگی است که امدادی الهی برای قیام مهدی (علیه السلام) است و با این رخداد مردم به صراحت به عدالتِ دعوت اما (علیه السلام) و حقانیت قیامش ایمان میآورند و حتی این امر سفیانی را هم تحت تاثیر قرار می دهد که مهمترینِ نتایج آن فتح عراق بدون خونریزی است.
اندکی بعد سفیانی به شام فرار می کند و امام مهدی (علیه السلام) عدهای را به دنبال او روانه میکند. این افراد در بیت المقدس به سفیانی میرسند و در آنجا بر روی صخرهای او را گردن میزنند.
سفیانی پس از خروج پس از خروج مناطق پنج گانه شام: دمشق و حمص در سوریه، فلسطین، اردن و حلب را تصرف می کند.
او به این مناطق اکتفا نمی کند بلکه لشکریان خود را به اطراف گسیل میدارد که بخش بزرگی از لشکریان او به طرف بغداد و کوفه میروند و در آنجا قتل و فساد به راه میاندازند و اهل آنجا را تارومار میکنند. در کوفه و نجف اشرف نیز قتل عام میکنند. پس از آن، قسمتی از لشکر آن ملعون به شام و قسمتی دیگر به مدینه میروند. بخشی از لشکر سفیانی که به شام میرود [با لشکر امام (علیه السلام) مواجه میشود که]، لشکر حضرت حجت (علیه السلام) بر آن پیروز شده و آن را نابود میکند و اموال آنان به غنیمت گرفته میشود.
با رسیدن لشکر سفیانی به مدینه، به مدت سه روز هر عملی را در این شهر مباح اعلام میکنند و در آن به قتل و ویرانی مشغول میشوند. اما در راه مکه و در منطقه بیداء در زمین فرو می روند و جز سه نفر از آنان کسی زنده نمی ماند.
فتنه سفیانی در نواحی مختلف بلاد اسلامی گسترش مییابد و در این فتنه به طور خاص بر اصحاب علی (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت (علیه السلام) سخت میگذرد تا جایی که ندا دهندهای از سوی سفیانی ندا میدهد: «آگاه باشید هر کس سرِ شیعهای از شیعیان علی (علیه السلام) را بیاورد هزار درهم جایزه میگیرد.» در این اوضاع همسایه بر همسایهاش هجوم میبرد و میگوید: او از شیعیان علی (علیه السلام) است. پس گردنِ او را میزند و هزار درهم جایزه میگیرد.