فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3778


درباره من
سلام
.
.
میلاد هستم
.
18ساله
.
سوم تجربی
.
دوستامو دوستشون دارم
.
در ضمن اگه به مطالبم نظر بدین به مطلباتون حتما نظر میدم.
**********************
چقدر سخت است لبزیز باشی از"گفتن"ولی....در هیچ سویت محرمی نباشد.
**********************
هرکه با ما دوست باشد سرور و سالار ماست/یاد او درمان ما و قلب او در قلب ماست.
میلاد صباغ زاده (MILADTANHA91 )    

می تونم به خانمتون نگاه کنم؟!!!

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۱/۱۲ ساعت 23:05 بازدید کل: 191 بازدید امروز: 109
 

 

جوان خیلی ارام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت:ببخشید اقا!

من می تونم یه کم به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود مثل اتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت یقه جوان را گرفت و عصبانی طوری که رگ های گردنش بیرون زده بود او را به دیوار کوبید و فریاد زد:

مرتیکه عوضی مگه خودت ناموس نداری... خجالت نمی کشی

جوان اما خیلی ارام بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و واکنشی نشان دهد همان طور مودبانه و متین ادامه داد:

خیلی عذر می  خوام  فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین دیدم همه بازار دارن بدون اجازه

نگاه می کنن و لذت می برن من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم...

حالا هم یقمو ول کنین از خیرش گذشتم.

مرد خشکش زد... همانطور که یقه جوان را گرفته بود اب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد...  

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۱/۱۲ - ۲۳:۰۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)