طبق گفته علامه کاشغری مولف دیوان هزارساله الغات الترک دو زبان عربی و ترکی مثل دو اسب مسابقه (کفَرسَی رهان) هستند که دوشادوش همدیگر به جلو میتازند.در اینجا فقط قسمت کوچکی از زیبای های این زبان را بیان خواهم کرد.افعال بسیط در زبان فارسی خیلی کمه و برای مثال فعل رفتن بسیطه ولی فهمیدن فعلی جعلی حساب میشه همانطور که در تورکی آلماق (گرفتن) بسیطه و خرجله مک (خرج کردن) جعلی. با این تفاوت که افعال بسیط تورکی بسیار بیشتره طوریکه تنها اگه افعال بسیط تک هجایی رو که در تورکی ایرانی بکار میره بشمریم بیش از دویست و پنجاه عدده البته بیشتر افعال بسیط تورکی دوهجایی هستند.
در انگلیسی بخاطر قاعده ی استفاده مستقیم از اسم بعنوان فعل ( مثل: phone تلفن to phone تلفن کردن) اکثر افعال جعلی اند و میشه گفت که تعداد افعال اصلیش همون بی قاعده ها هستند که تقریبا دویست عدده. برای ساخت فعل از اسم (بطور کلی انواع اسم و صفت) در فارسی یک پسوند وجود داره (یدن) که ساخت افعال جدید رو در تنگدستی قرار داده. رقصیدن، زنگیدن، کوچیدن و…
در تورکی بیش از ده عدده که باعث غنای فعلی این زبان شده: 1: La که طبق قانون هماهنگی اصوات بصورت le هم میاد: başla شروع کن, sesle صدا بزن و… 2: A-e تقریبا در همان معنی اولی از اسم فعل میسازه: oyna بازی کن , türe تولید کن و… 3: Al-el فعل از صفت: düzel درست شو , boşal خالی شو، و… 4: r-ır فعل از اسم مخصوصا فعلی که مربوط به صداها باشد: çığır داد بزن ، belir آشکار شو.5: Ilda-ilde فعل از صداها و رویدادهای خاص طبیعت: ışılda تشعشع کن ، cingilde جینگ جینگ کن. Gurulda گورر گورر کن. بعضی زبانشناسها میگن این پسوند از ترکیب il و پسوند فعلساز de-da ساخته شده در این صورت اصلش همون de-da میباشد.6: Qır-gir فعل از صداهای طبیعی و رفتارهای خاص انسان: asqır عطسه کن ، ösgür سرفه کن. 7: ırqa-irge فعل از اسم و صفت. بخاطر کم کاربرد بودنش نتونستم فرق کارشو با دیگر -از اسم فعلسازها- تشخیص بدم: yadırqa بیگانه بشمار، غریبه بدان، esirge محروم کن.8: Iq-ik فعل اکثرا از صفت: darıq به تنگ بیا، دلتنگ شو birik یکی شو، جمع آوری شو9: I-i فعل از صفت برای موصوف شدن تدریجی: yavaşı کم کم یواش شو، آهسته شو. Berki کم کم محکم شو. 10: Sa-se فعل از اسم برای بیان اشتیاق و خاستن چیزی: susa تشنه آب شو. Gülümse لبخند بزن، اشتیاق خنده بدار.
خب به نظرتون شگفت انگیز نیست؟( نامه نیست این داریم صحبت میکنیم)!
در انگلیسی پسوندهایی مثل ate ize en و… وجود داره ولی ظرافت پسوندهای ترکی رو ندارند. مثلا: darken قارالماق. تیره شدن. Lighten ایشیقلانماق روشن شدن. و یا jingle .از طبیعت. جینگیلده مک. جینگ جینگ کردن. ولی پسوندهای ترکی sa, ir, er, qır, ırqa ، i, ik که معانی ظریفی دربردارند در انگلیسی معادل ندارند. مثلا واژه آب در فارسی اگه بخواد به فعل تبدیل بشه میشه آبیدن که من چنین چیزی تا حالا نشنیدم. در تورکی سووارماق: آب دادن آبیاری کردن در انگلیسی خود واژه آب بکار میره که اینم یه اختلال بزرگه! To water آب دادن. حالا فرض کنید علی از حسین میخواد بپرسه آیا گلها رو آب بدم؟ و حسین بگه آب بده. در ترکی: گوللری سوواریم می؟ سووار. در انگلیسی: shall I water the flowers? Water. در پاسخ حسین به انگلیسی گفته water خب اینو به معنی -آب- برداشت کنیم یا -آب بده-؟ پس بهتره مثل فارسی از ترکیب give water استفاده بشه البته اگه افتی برای زبان بین المللی نداره! ، سوساماق: تشنه آب شدن، در انگلیسی از واتر نمیشه معادلی برای سوساماق که از سو مشتق شده ساخت گرچه فعلی به اسم thirst موجوده که به واتر هم ربطی نداره!. سولاماق: آب پاشیدن. اینو کجای دلم بذارم؟ تازه، ساخت فعل از کلمه سو به اینجا ختم نمیشه. میتونیم از سو صفت و اسم بسازیم و بعد تبدیلش کنیم به فعل: سوسوز: تشنه، بی آب. سوسوزلاماق: تشنه و بی آب شدن. همون thirst!
سولو: پرآب .سولولاشماق: پرآب شدن. و… با این ساختارها میتونی از اسامی انسانها و مکانها و قومیتها و خلاصه هر اسمی که دوست داشتی فعل بسازی. مثلا از مش سیف اله فعل قابل ساخته چرا که نه؟
مش سیف اله سیزلاماق: بی مش سیف اله شدن. Become without mash seyfullah یا از کشور چین: چینلیلشمک: چینی شدن become chinese و… بلاخره همانطور که آب اسمه مش سیف اله و چین هم اسمند. از آب که بگذریم ساختار فعلی آبکی زبانهای هندواروپایی رو آشکار خواهیم کرد. بعضی وجوه مهم فعلی تورکی که در انگلیسی و فارسی معادل ندارند و باید برای بیانشون از افعال و جمله ها کمک گرفت:1: فعل متعدی یا وجه سببی: در تورکی از پسوندهایی مثل dir و t استفاده میشه و در فارسی از -اندن- که زیادم نمیشه روش حساب کرد و در انگلیسی متاسفانه وجود نداره و از افعالی مثل make, have و… استفاده میشه: وورماق-ووردورماق: زدن زناندن! نظر شما چیه؟ hit-make somebody hit! متعدی درجه ۲: ووردورتماق: وادار به زناندن کردن: make s.b. make s.b. hit! متعدی درجه ۳: ووردورتدورماق: بازم بگم؟ متعدی درجه ۴ و ۵: ووردورتدورتماق، ووردورتدورتدورماق و الی هرچقد خواهد دل تنگت.
2: فعل مجهول: در ترکی پسوند il و n، در فارسی فعل -شدن- و در انگلیسی فعل to be. یازماق- یازیلماق،یازیلینماق: نوشتن, نوشته شدن ، مورد نوشته شدن قرار گرفتن! خب بذارید این یازیلینماق رو توضیح بدم. فرضا علی نامه ای به حسین نوشت در اینجا: علی یازدی، نامه یازیلدی، حسین یازیلیندی: ترجمه : علی نوشت، نامه نوشته شد، حسین مورد نوشته شدن قرار گرفت. خوب بید؟
3: فعل بازگشتی: فعلی است مختص زبان تورکی که فاعل مفعول خودشه. این وجه با افزوده شدن حرف نون به فعل ساخته میشه: یوماق-یووونماق: شستن، خود را شستن و حمام کردن. To wash, to wash oneself, have a bath. سئومک-سئوینمک: دوست داشتن و خوش داشتن، به خودی خود خوش بودن و خوشحالی کردن. To like یا to love, to be happy خب چون این ساختار در انگلیسی هم وجود نداره ناچار از خوشحال بودن استفاده میشه! با الهام گیری از همین ساختار از اسامی خاص و صفتها نیز فعل بازگشتی ساخته میشه بطوریکه معنی خاصی دارد و توضیح خواهم داد: شئیطانلانماق: مثل شیطان شدن و خود را به شیطانی زدن. اوبامالانماق: ادای اوباما را درآوردن. اینکلنمک: ادای گاو درآوردن. فکر کنم توضیحش خودبه خود داده شد.
4: باب مفاعله: در عربی و تورکی هست در فارسی و انگلیسی نیست: در تورکی با استفاده از حرف ş ساخته میشه. در عربی مواجهه در تورکی üzleşmek هردو از کلمه ای که معنی وجه و رو دربرداره. مکاتبه yazışmaq مکالمه danışmaq, qonuşmaq مجادله sözleşmek شکر خدا که کلمات عربی در این یه مورد کارمونو راحتتر کرد.çırpışmaq بمعنی کوبیدن همدیگر از مصدر چیرپماق. Knock each other. این باب از اساسی ترین وجوه فعلی محسوب میشه. البته هنر و قدرت زبان تورکی در اینجا خلاصه نمیشه و در ادامه خواهیم دید.
در تمام این وجوهی که در تورکی به صورت یک کلمه ساخته میشن فعل ساخته شده قابلیت تبدیل شدن به اسمهای متعدد رو هم داره که باعث غنای اسمی این زبان پرهنر شده.
و نگاهی هم به صرف افعال بیندازیم بد نیست: همانطورکه عرض شد فعل سئومک به معنی دوست داشتنه خب حالا با توجه به عرایض قبلیم گوشه ای از توانمندیها و انعطاف صرفی افعال تورکی رو با استفاده از این فعل بیان میکنم: سئویشمک: دوست داشتن همدیگر love each other. سئویشدیرمک: دو یا چند نفر را وادار به دوست داشتن همدیگر کردن. Make some people love each other. از متعدی درجه دو و سه و … این فعل که بگذریم در صرف افعال تورکی فعل بیلمک با اضافه شدن هنرمندانه به فعل معنی توانستن رو افاده میکنه: سئویشدیره بیلمک. قادر بودن به وادار کردن کسانی به دوست داشتن همدیگر. Be able to make some people love each other البته این چسبیده است و یک کلمه حساب میشه و ربطی به جدا نوشته شدن با الفبای عربی-تورکی نداره. سئویشدیره بیله جک: به معنی زمان آینده است و نیز صفتی است که به زمان آینده منسوبه . سئویشدیره بیله جکلر: جمع همان. سئویشدیره بیله جکلریم: کسانیکه قادر خواهم بود کاری کنم که همدیگر را دوست بدارند. سئویشدیره بیله جکلریمدن: از کسانیکه قادر خواهم بود… سئویشدیره بیله جکلریمدندیرلر : با الفبای لاتین: sevişdirebileceklerimdendirler ترجمه: آنها از کسانی هستند که قادر خواهم بود کاری کنم که همدیگر را دوست بدارند. They are from the people that I will be able to make them love each other.
توصیه میکنم شب اگه خوابتون نبرد بجای ستاره یا هر چیز دیگه ای تعداد کلماتی رو که در زبان انگلیسی برای بیان مفهوم این یک کلمه تورکی بکار رفته بشمرید! البته این کلمه تورکی رو بیشتر هم میشه انعطاف داد تا جایی که برای معادلسازیش باید از بیست الی سی عدد کلمه انگلیسی استفاده کرد و حتی بیشتر.
این فقط گوشه ای از برتریهای زبان تورکی بر زبانهای به اصطلاح هندواروپایی است که در ایران بخاطر حسادتهای رضا پالانچی و طرفداراش و تبلیغات منفی و توهین و تحقیر، این زبان کامل و هنر بینظیر که از زیباترین میراث فرهنگی بشریت میباشد، علی رغم اینکه پهلویهای خائن رو به سزای اعمالشون رسوندیم، پنهان مانده و تورکهای ایرانی از یادگیری کامل قواعدش و همچنین استفاده از ادبیات اسلامی عرفانی ناب و غنی اش محروم شده اند ولی چشم حسودا کور که زبان تورکی امروزه در عرصه علم و شعر و ادب و... همچنان می درخشد.