طنز جبهه
میر عقیلی، سرتیپ دوم ستاد لشگر سی پیاده گردان گرگان یک روز به حاج همت گفت :
" من از شما بدجور دلخورم!! "
حاج همت گفت : " بفرمایید، چه دلخوری ای دارید؟! "
گفت :
"حاجی شما هروقت از کنار پاسگاه های ارتش رد میشید، یه دست تکون میدید وبا سرعت رد میشید، ولی وقتی از کنار بسیجی های خودتون رد میشید، هنوز یه کیلومتر مونده چراغ میزنی، بوق میزنی، آروم آروم سرعتتو کم میکنی، 20متر مونده به دژبانی بسبجی ها پیاده میشی، لبخند میزنی، دوباره دست تکون میدی و بعد سوار میشی واز کنار دژبانی رد میشی !!!!
همه ما از این تبعیض مابین ارتشی ها وبسیجی ها دلخوریم... "
حاج همت با لبخند گفت :
"اصل ماجرا اینه که دژبان های ارتشی چند ماه آموزش تخصصی دیدن، اگه ماشینی از دژبانی رد بشه و به اون مشکوک بشن، از دور بهش علامت میدن، بعد تیرهوایی میزنن، آخر کار اگه خواست بدون توجه ازدژبانی رد بشه، به لاستیک ماشین تیر میزنن.
ولی این بسیجی ها که تو میگی، اگر مشکوک بشن، اول رگبار میبندن!
تازه بعد یادشان میوفته که باید ایست بدن، یه خشاب رو خالی میکنن و بابای صاحب بچه را در میارن، بعدچندتا تیرهوایی شلیک میکنند!
آخرش که فاتحه طرف خونده شد، داد میزنن که فاتحه!
باز بعدش داد میزنن ایست!!! "
اینو که حاجی گفت، بمب خنده بود که توی قرارگاه منفجر شد ... !
شهید حاج محمد ابراهیم همت
شادی روحشون صلوات...
پلاک های رقصان
@shahedamol1393