عشق به معنای واقعی چیست و کدامین عشق است که اساس و بنیان خانواده با آن مستحکمتر میشود.؟ ۱ – نیازهای انسان به طور کلی دو دسته است: نیازهای مادّی و نیازهای معنوی. این نیازها، منشأ انگیزهها است و انسان پس از احساس نیازدر پی پاسخ برمی آیدپاسخ به نیازها، زمینه رشد و شکوفایی انسان را فراهم آورده، او را به سوی مرزهای شکوفایی و کمال رهنمون میشود. یکی از مهمترین نیازهای انسان، دستیابی به کمالات انسانی و درنتیجه، رسیدن به کمال مطلق است. همه تلاش و کوششها و بیقراریهای انسان، برای رسیدن به این نقطه اوج است و تا این وصال تحقق نیابد، فریاد نیاز انسان خاموش نمیشود. بنابراین، اگر انسان دریابد چیزی یا کسی نیاز کمال طلبیاش را ارضا میکند یا وسیله دستیابی به آن حقیقت مطلق است، آن را دوست میدارد و بدان عشق میورزد؛ از این رو، محبت و عشق حالتی است که در دل یک موجود ذی شعور نسبت به چیزی که با وجود و تمایلات و نیازهایش تناسب دارد، پدید میآید. جاذبههای ادراکی همانند جاذبههای غیر ادراکی است؛ یعنی همان گونه که در موجودات مادّیِ فاقد شعور، نیروی جذب و انجذاب وجود دارد و آهنربا آهن را جذب میکند، در موجودات ذی شعور نیز جذب و انجذاب وجود دارد؛ امّا جذب و انجذاب در موجودات ذی شعور، آگاهانه است و عنصر شناخت در آن نقشی مهم دارد. به همین دلیل جذب و انجداب در موجودات ذی شعور را جاذبه ادراکی میگویند؛ یعنی حقیقت این جاذبه را شناخت تشکیل میدهد؛ به عبارت دیگر، محبت و عشق ورزیدن معلول شناخت است. ممکن است بپرسید ملاک این جذب و انجذاب و محبت و عشق ورزیدن چیست؟ ملاک آن، سازگاریای است که آن موجود با محب و عاشق دارد. انسان به چیزی محبت میورزد که سازگاری آن را با وجود و نیازهای خود دریافته باشد. البتّه هر چه عنصر شناخت در این میان کم رنگ باشد، به همان میزان، ممکن است انسان دچار خطا شود و در تعیین مصداق محبوب و معشوقِ خود به بیراهه رود. مراتب محبت محبت؛ مراتبی دارد. کمترین مرتبه آن، محبتهای ظاهری و معمولی برآمده از اموری چون همانند شکل و رنگ و چهره اشخاص است. هنگامی که انسان ظاهر چیزی یا کسی را میبیند و آن را با خواستههای خویش متناسب مییابد، توجهش به او معطوف میگردد. در اینجا فردِ دارای جمال، به واسطه جمال یا کمالش، جاذبهای دارد که دل را متوجه خویش میسازد و کششی دارد که حواس و عواطف انسان را به سوی خود جلب میکند. مرتبه بالاتر و عالی محبت، جایی است که متعلق علاقه انسان، امور معنوی و غیر محسوس باشد؛ مانند اینکه انسان به وجود صفاتی مانند شجاعت، غیرت یا عدالت و سخاوت در وجود کسی پیبرد. از آنجا که این صفات کمالی، مطلوب هر انسانی است و با فطرت کمال طلب انسان همخوانی دارد، جاذبه آن، دل انسان را متوجه خود میکند. هر چه معرفت انسان بیشتر شود، متعلق محبت انسان، کاملتر و ارزشمندتر میشود تا جایی که دل انسان به موجودی که منشأ همه کمالات و زیباییها است، توجّه میکند و عشق به معنای حقیقی و واقعیاش تحقق مییابد و انسان، به آفریدگار کمال و جمال دل میسپارد. این عشق نیز مراتبی دارد و هر کس به اندازه معرفتش به اسما و صفات الاهی از آن بهره میبرد. عشقی که موجب استحکام خانواده میشود ارزش محبتهایی که بر شمردیم، به متعلق آنها بستگی دارد. اگر متعلق محبت انسان، امور مادّی و جسمانی باشد، عمری کوتاه و گذرا و در نتیجه ارزش کمتر دارد؛ امّا اگر متعلق محبت انسان امور معنوی باشد، به دلیل دوام و استمرار آن، ارزش فزونتر خواهد داشت. از همین جا میتوان دریافت: »عشق و محبتی که بنیان خانواده را مستحکم میکند، نباید صرفاً بر اساس امور شهوانی و خصوصیات ظاهری باشد«؛ زیرا این گونه امور در معرض خطر و زوالند و نمیتوانند موجب استحکام و دوام خانواده شوند. عشقی موجب استحکام خانواده میشود که دارای این دو ویژگی مهم باشد: ۱ پشتوانه معرفتی. ۲ ریشه داشتن در نیازهای واقعی انسان به منظور فراهم ساختن زمینه کمال و بستن گذرگاههای شیطان. چنین عشقی هرگز کهنه نمیشود؛ با گذشت زمان رنگ نمیبازد و تا پایان عمر استمرار مییابد. بنابراین، آنچه مهم است، صبغه و رنگ این محبت است. اگر صبغه الاهی داشته باشد، در راستای همان محبت حقیقی قرار خواهد گرفت. پرسش دیگری که ممکن است به ذهن بیاید، این است که صبغه عشق و محبت خویش را چگونه دریابیم؟ از کجا بفهمیم این عشق و محبت جنبه شهوانی و حیوانی دارد یا عشق واقعی با صبغه الاهی است؟ اگر این محبت و علاقه هیچ گونه پشتوانه معرفتی ندارد و علاقهای کور و بدون توجّه به معیارهای مهم ایمان، اعتقاد، اخلاقیات و امور معنوی است، میتوان دریافت فقط جنبه حیوانی و شهوانی دارد؛ امّا اگر این محبت بر اساس آگاهی از ویژگیهای اخلاقی و اعتقادی و معنوی باشد و با توجّه به جنبههای ظاهری فرد و حفظ پاکدامنی و نجابت، در جهت دستیابی به آرامش و فراهم ساختن زمینههای رشد و کمال پدید آمده، در واقع جاذبهای ادارکی است نه کور و حیوانی. چگونه فرایند ازدواج را آغاز کنیم در پاسخ به بخش دوم پرسشتان که از چگونگی آشنایی و فرآیند ازدواج پرسیده بودید، باید بگوییم: اگر قصد دارید با کسی ازدواج کنید، پیش از اینکه محبت و علاقهاش را در دل جای دهید، باید در مورد او و ویژگیهای شخصیتیاش – در حدی که برای ازدواج لازم است – شناخت داشته باشید؛ البتّه علاقه اولیه در حدی که انگیزه و محرک انسان برای فراهم آوردن زمینههای ازدواج باشد، در صورتی که شدت نیابد، اشکال ندارد. اگر این علاقه شدت پیدا کند، طبیعی است عقل را از عرصه انتخاب کنار خواهد راند و فرایند ازدواج را دچار مشکل خواهد کرد؛ زیرا »حبُّ الشَّیءِ یُعمی و یُصِمّ«؛ یعنی دوستی هر چیزی باعث میشود انسان، کورکورانه در مقابل آن تسلیم شود و با تفکر و تعقل در مورد آن تصمیمگیری نکند. محبتی که پشتوانه معرفتی نداشته باشد، بصیرت انسان را درباره فرد مورد نظر کاهش میدهد؛ در نتیجه از قدرت انتخاب میکاهد و ممکن است نتایج نامطلوب به ارمغان آورد. از این روی، عقل سلیم حکم میکند در امر مهمّی مانند ازدواج، مطالعه و تحقیق و نیز مشورت با کارشناسان و مشاوران مجرب انجام پذیرد. خوشبختانه پرسش شما گویای این حقیقت است که اهمیّت ازدواج را به خوبی دریافتهاید و میخواهید از طریق مشاوره، بهترین راهها را برگزینید. ما نیز فرصت را مغتنم شمرده، وظیفه خود میدانیم نکات لازم و مهم را خدمت شما ارائه دهیم. باشد که از طریق انتخاب همسری مناسب، در جهت رشد و تکامل خود گامی بلند بردارید و به سکونت و آرامش که فلسفه اصلی ازدواج است، دست یابید. خداوند بلند مرتبه، یکی از مهمترین فایدههای ازدواج را رسیدن به آرامش روانی میداند. «و مِن آیاتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً لِتَسکُنُوا إِلَیها» (روم، آیه ۳۰). راهکارهای عملی و توصیههای لازم در گزینش همسر به نظر میآید، رعایت نکات زیر برای دستیابی به ازدواج موفق و همسر مناسب ضرورت دارد: ۱ بکوشید علاقه نخستین و پیش از خواستگاری را تا جایی که ممکن است کنترل کنید و پیش از طی مراحل بعدی، خود را به کسی وابسته نسازید؛ زیرا علاقه و وابستگی زیاد، مانع شناخت صحیح میشود. ۲ از هر گونه تماس )تلفنی، حضوری و نامه( پیش از اقدامات رسمی خودداری کنید. ۳ در نخستین اقدام، وضعیت و مشخصات فرد مورد نظر را با خانواده خود در میان گذارید و از دیدگاههای آنان آگاه شوید. ۴ در صورت توافق با خانواده، تحقیقات را به وسیله افراد مجرب و مورد اعتماد آغاز کنید. ۵ در صورتی که نتایج تحقیقات، فرد مورد نظر را مناسب نشان میدهد، به وسیله خانواده و افراد مجرب و مورد اعتماد، خواستگاری را آغاز کنید. ۶ در صورت پاسخ مثبت دختر و خانواده او، زمینه یک گفتوگوی طرفینی را با نظارت دو خانواده فراهم کنید تا با آرای یکدیگر درباره زندگی مشترک آشنا شوید. ۷ اگر در صحبتهای اولیه همدیگر را پسندیدید و دیدگاههای یکدیگر را پذیرفتید، در مسیر زندگی مشترک گام نهید؟ در تمام این مراحل، توجّه و توکل به خداوند، راهنما و راهگشای شما خواهد بود. در پایان، خوشبختی و بهروزی شما را از خداوند متعال خواهانیم و کتابهای زیر را برای آگاهی بیشتر در این زمینه توصیه میکنیم: