دیروز تو یک پارک جنگلی ی دختر پسری با یکم فاصله از ما تو ماشینشون نشسته بودن،اولش دختره سرش رو شونه پسره بودو زار زار گریه میکردو بعدش کم کم پسره خندوندشو حالش خوب شد،تو همون حالت سر رو شونه بودن که یک دفعه ماشین گشت از راه رسیدو دختره سریع خودشو جمعو جور کرد ولی پلیس دیدشون!بلیس جفتشونو پیاده کرد،پلاک ماشینشون غریبه بود ب پسره گفت مال کجایین؟گفت شهرستان،ب دختره نگاه کرد گفت خانوادت خبر دارن تو این شهری؟دختره گف مال همین جام،پلیس ما رو نشون دادو گف اینجا جای این کاراست؟ چ جوری همو پیدا کردین؟پسره گف قبلا همشهری بودیم 4ساله دوستیم.مدارک ماشینو دید دختره تا اومد حرف بزنه پلیسه ب سمت ماشینش رفتو گفت اینبارو بخشیدم برین.خداییش این پلیس چندتا لایک داره؟